کالبد شکافی لغوى سلفیت
کلمه سلف در لغت عرب به معنای گذشته است و اینکه میگویند سلاف؛ یعنی گروهی که در گذشته میزیستند و سلف رجل یعنی پدران شخصی که در زمان گذشته زندگی میکردند و خلاصه آن که سلف به معنای ماضی و متقدم است.
سلفی گری در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه پرستی یا تقلید کور کورانه مردگان است اما سلفیه ( اصحاب السف (الصالح در معنای اصطلاحاتی آن، نام فرقه ای است که تمسک به دین اسلام جسته خود را پیرو سلف صالح میدانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود سعی بر تابعیت الصحابه و تابعین دارند.
آنها معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فرا گرفت و علما نباید به طرح ادله ای غیر از آنچه قرآن در اختیار میگذارد بپردازند در اندیشه سلفیون اسلوب های عقلی و منطقی جایگاهی ندارند و تنها نصوص قرآن احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.
از نظر اصول اعتقادی اهل سنت و جماعت در اشکال کنونی آن، در طیفی میان اشعریه تا سلفیه پراکنده اند و این تمایز از آن رو پدید آمده که گروهی از عالمان در برخورد با مباحث اعتقادی، راهی کلامی و استدلالی را میجستهاند در حالیکه گروهی دیگر دست یافتن به عقیده ای نجات بخش را در گرو پذیرش نصوص و پیروی شیوه سلف( صحابه تابعین) در پرهیز از مباحث کلامی و تسلیم نسبت به نصوص شرعی دانستهاند. گونه ای خاص از گرایش های اعتقادی اهل سنت و جماعت که در گستره ای از تاریخ مشرق اسلامی حیاتی ممتد برخوردار بوده مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و شکل کلامی شده آن، یعنی مذهب ماتریدیه است.
با پدیدار شدن موجی جدید از سلف گرایی نزد حنبلیان سده ۷ ق تقلید ستیزی به عنوان طیفی از مکاتب حنبلی ظهور یافت چنین رویکردی در آثار ابن تیمیه ) د ۷۲۸ ق) به عنوان یکی از شاخص ترین چهرههای سلفی در سده های میانه دیده میشود و پس از آن هم در آثار پیروان متقدم ابن تیمیه مانند ابن قیم جوزیه (د) ۷۵۱)،ق بخصوص در کتاب اعلام الموقعین عن رب العالمین این گرایش دیده می شد.
در آثار فقیهان معتدل حنبلی در دوره های پسین ، تاکید بر عدم جواز تقلید بر مجتهد نهاده بود. اگر به شخصی بگویند سلفی یعنی منصوب به سلف است این هه گروهی بودند گذشته که به همین نام شناخته میشدند بعضی نظرشان بر آن است که عوان سلف فقط بر صحابه و تابعین و تابع تابعین اطلاق دارد گروه دیگر معتقدتد سلفی گری یعنی اینکه شخص در فهم دین از نظر عقیده شریعت و سلوک به قدما مراجعه نماید. نظر چهارم آن است که سلفیت بدان معناست که مسلمین در اعتقاداتشان به صحابه و تابعین و تابع تابعین امامان فقه مراجعه نمایند.
و آخرین معنای اصطلاحی تعریف سقاف است که هیچگونه فرقی بین سلفیت و وهابیت نیست چراکه این دوگروه دو روی یک سکه میباشند چرا که هدف مشترکی را دنبال می کنند دارای اعتقادات و طرز تفکر کاملا شبیه بهم میباشند لذا در داخل حزیره العرب این طایفه را وهابی حنبلی مسلک مینامند هنگامی که برای تبلیغ عقاید به خارج اعزام می گردند خود را سلفی می نامند.
نوسینده کتاب السلفیه الوهابیه میگوید: وهابیت یا سلفیت همان طرفداران مذهب حنبلی( یعنی حنابله ای که قائل به تجسیم خداوند عزوجل هستند و نسبت به امامان علیه السلام بغض می(ورزند میباشند. گرچه در بعضی از جزییات با مذهب حنبلی تفاوت دارند لکن اصول اعتقادی حنبلیها که تشبیه و تجسیم خداوند سبحان هست و نیز دشمنی با اهل بین علیه السلام را یکجا پذیرفته اند و به آن معتقد هستند.
مراد از سلف کسانی هستند که بین قرن اول میزیستهاند و شخص سلفی معتقد است که از سه بعد ( یعنی فهم دین و مسلک و عقاید از آنها تبعیت مینماید. امروزه سلفی ها همان وهابیون و نواصب هستند.
پی نوشت؛ از کتاب السلفیه الوهابیه اثر حسن بن على السقاف چاپ دارالامام النووى اردن _ عمارات.
نویسنده: حجت الاسلام محسن سیفی مقدم