تلاش آمریکا برای جلوگیری از شکوفایی چین با رد جایگاه «درحال توسعه بودن» این کشور
کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده در تلاش دیگری برای جلوگیری از توسعه چین، «قانون پایان جایگاه در حال توسعه بودن کشور چین» را به تصویب رسانده است. این به معنای آن است که آمریکا به دنبال محروم کردن چین از جایگاهش به عنوان یک «کشور در حال توسعه» در سازمانهای بینالمللی است.
هدف آمریکا از دنبال کردن این سیاست ستیزه جویانه، محروم کردن چین از هویت عینی آن و جدا ساختن این کشور از «جنوب جهانی» است.
حقایق نشان میدهد که چین هنوز در حال توسعه است. طبق آمارهای سال ۲۰۲۱ «آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا» (سیا)، سرانه تولید ناخالص داخلی چین ۱۷ هزار و ۶۰۰ دلار بوده که پایینتر از جمهوری دومنیکن، مکزیک، قزاقستان و حتی لیبی است که به زور با بمباران ناتو به یک کشور در حال توسه تبدیل شد. در مقابل، سرانه تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۶۳ هزار و ۷۰۰ دلار است.
«شاخص توسعه انسانی سازمان ملل» (HDI) نیز چین را با عدد ۰٫۷۶۸ در گروه کشورهای در حال توسعه قرار داده یعنی بین برزیل با ۰٫۷۵۴ یا سریلانکا با ۰٫۷۸۲٫ این رقم به شکل قابل توجهی با شاخص HDI آمریکا یعنی ۰٫۹۲۱ اختلاف دارد.
در حالی که چین در زمره کشورهای در حال توسعه قرار دارد، سیستم آن ارائه دهنده زیرساخت درجه یک، کاهش فقر و تمایزهای فناوری است که الگویی برای جنوب جهانی ایجاد کرده است.
رد واقعیت عینی و محرومیت چین از جایگاه یک کشور در حال توسعه یک کابوس روابط عمومی برای آمریکا به حساب میآید چرا که شهرهای دارای کمپهای موقت و بی نیاز آن از چین وخیمتر به نظر میرسند کشوری که در واقع همچنان توفیقات چشمگیری در حوزه فقرزدایی و آوردن کارگران به طبقه متوسط دارد و همین این کشور آسیایی را شبیه یک همتای ثروتمند برای ایالات متحده کرده است.
در واقع، راه پیش روی آمریکا باید توزیع مجدد و منصفانه ثروت خود و صرف پول در حوزه توسعه باشد نه نابودی. تقصیر چین نیست که در عین حال که دموکراسی در حال توسعه آن ثروت و زیرساخت با فناوری بالا، مدارس و بیمارستان دارد اما طبقه الیگارش ایالات متحده در حال تلف کردن ثروت هنگفت آن برای نظامیگری هستند.
آمریکا در سال ۲۰۲۲ با اینکه از تهدیدهای خارجی در امان بود و روابط دوستانه با همسایگانش داشت اما ۸۷۷ میلیارد دلار در حوزه نظامی هزینه کرد. مقایسه این عدد با بودجه ۲۹۲ میلیارد دلاری چین کشوری که تقریبا پنج برابر ایالات متحده جمعیت دارد، تامل برانگیز است. چین به دلیل سیستمش عملکرد خوبی داشته اما جمعیت زیاد آن همچنین به معنای این است که میتواند از مازاد آن برای اهداف عالی مانند برنامه فضایی خود استفاده کند. علاوه بر این جمعیت بالا به معنای آن است که قدرت اقتصادی بزرگتری دارد. این ملاحظات اغلب از سوی آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد تا جایگاه در حال توسعه بودن چین را نفی کند.
با این وجود، این نکته به نیت آمریکا برای پذیرش کشورهای کوچک ضعیف به عنوان کشورهای در حال توسعه مربوط میشود، کشورهایی که به راحتی بتواند بر آن تسلط یابد.
ایالات متحده با سلب جایگاه در حال توسعه بودن چین به دنبال جلوگیری از توسعه چین به وسیله گذاشتن بار اقتصاد کشورهای پیشرفته بر دوش آن است. جایگاه کشور توسعه یافته میتوان به داشتن مزایایی در سازمانهای بینالمللی منجر شود.
در «سازمان تجارت جهانی» کشورهای در حال توسعه از سیاستهایی مانند مفاد ویژه و متمایز بهره میبرند که مدت بازه زمانی طولانیتری به این کشورها میدهد تا تعهدات معین خود را اجرایی کنند.
با در نظر گرفتن اختلاف در سطح ثروت، چنین سیاستهایی منطقی به نظر میرسند با اینکه چین به عنوان یک کشور در حال توسه به طور واقعی در مقایسه با دیگر کشورها از سیستم بینالمللی کمتر مزایا دریافت کرده و در عوض کمکهای بیشتری اعطا کرده به گونهای که به صورتی گسترده مورد تایید قرار گرفته است.
جلوگیری از توسعه چین به معنای منع شمار کثیری از مردم چین از داشتن یک زندگی طبقه متوسط است چیزی که بسیاری از مردم در آمریکا از آن برخوردارند.
با همه این تفاصیل، در آخر مهم نیست آمریکا چه میگوید، مهم این است که جایگه توسعه چین چیزی نیست که ایالات متحده درباره آن تصمیم بگیرد. حقیقت این است که آمریکا سعی در تبدیل اهداف یکجانبهگرایانه خود به گستاخی و کینهتوزی باورنکردنی دارد. چین قطعا و با تمام قوا برای مقابله با این استکبار میجنگد.