کدام سران کشورهای عربی از این قبیله ایرانی هستند

“بنی هلال” عرب‌ها و اعراب شمالی یا همان بزرگ قبیله عدنانی از بنی عامر و از قبیله‌ی هوازن هستند.

تاریخ بنی هلال نزد ادبا و تاریخ دوستان از اهمیت خاصی برخوردار است که با گذر زمان و مرگ تدریجی ادبیات کهن و اسطوره‌های تاریخی به دلیل مکتوب نشدن و نپرداختن به‌ حق توسط حاکمان سیاسی، این گنجینه‌ی بزرگ و شگرف عرب خوزستان و ایران، جایگاه و ظرفیت‌های خود را از کانون سیاست به فاصله برد.

گنجینه‌ای که در روزگاری نه‌ چندان دور پشتوانه‌ی قدرتمندی برای حاکمان محلی به امتداد خلیج‌فارس و خصوصاً در شط العرب داشت چرا که همواره مرکزیت و زادگاه و پایتخت بخشی از این قبیله‌ی مهم در این‌سوی مرزهاست. پشتوانه‌ی مقتدر و نامتقارنی در جهان که برای وصف آن یک مثال معروف و تاریخی وجود دارد و می‌گوید “لو ضاع اسمک گول اهلالی” بدین معنا که هر جا نام و تبار خود را نیافتی، بگو “من هلالی‌ام” که همین نام برای حمایت تو کافیست؛ زیرا در آن زمان قدرت‌ها، برای صیانت از مال و جان انسان‌ها، ساختاری به قبیله و طایفه بوده است. معذالک در طول سالیان متمادی این ویژگی و اصل مهم بیانگر حسن شهرت و گستردگی و قدرت این قبیله است…

بنابراین بنی هلال با چنین برجستگی هایی، قدرتی بود که حاکمان سیاسی را برای مقبولیت خود و اقناع، وادار به تعامل با آنها می‌کرد و در مصداقی‌ ترین رویداد تاریخی هنگامی‌که ناصرالدین‌شاه حکومت خوزستان را به حاج جابرخان واگذار کرد و این اختیار را داد که عشایر سرکش و مقاوم را مطیع کند، وی که مردی کاردان و ثروتمند بود، به دنبال اعلام استقلال قبائل عرب خوزستان، طایفه (که برخلاف قبیله نه بر اساس عرق و نسب بلکه بر پایه مشترکات اقلیمی و اعتقادی شکل می‌گیرد) بنام محیسین (یکی از شش قبیله بزرگ خوزستان) را توسط بنی هلال (که در آن منطقه هلالات نیز نامیده می‌شوند) همراه با دو عشیره معروف منطقه به‌نام‌های البوفرحان و بغلانی که همگی از ساکنین اولیه شهر خرمشهر (محمره) بودند، تشکیل داد و متحد ساخت.

(در سال‌های ۱۲۲۰ ه‍. ق) به‌تدریج سایر عشایر منطقه به آن پیوستند و بعدها پس از ابلاغ فرمان پادشاهی ایران به «احتشام السلطنه» والی خوزستان مبنی بر ایجاد گمرک و تشکیلات اداری بندر محمره بر روی شهر قدیمی بیان یا همان (خرمشهر فعلی) وی را در انجام این مهم یاری کرده و بارونق بندر و اسکله‌های احداثی موجبات توسعه و آبادانی خرمشهر شدند.

رئیس قبیله‌ی بنی هلال، شیخ صنگور بود که ۱۲ فرزند داشت و بعد از وی فرزندانش ریاست این قبیله را به عهده داشتند و آخرین فرزند او شیخ علی نام دارد مرکز آنان در منطقه‌ای بنام معمره صنگور بین آبادان و خرمشهر است؛ اما به وسعت اغلب شهرهای ایران نسب دارند؛ زیرا در طول تاریخ حکومت‌ها دائما و در آخرین نمونه‌ی آن‌ که حکومت رضا‌شاهی برای تضعیف قبائل با سیاست‌های مختلف موجب مهاجرت عرب ها و خصوصا این قبیله که پشتوانه‌ی مهم دیگری برای شیخ خزعل در جنوب بود، عمده تیره‌های این قبیله در اقصی نقاط شهر و روستاهای کشور را پراکنده کرد و برخی نیز برای امنیت خود از گزند حکومت و حاکمان پس از کوچ و هجرت با نام‌های دیگری در اتحاد طوایف دیگری در آمدند و یا با نام عشایر کوچک‌تری در اطراف و آن نزدیکی ها معرفی شدند که اساساً عمده این نام‌ها محدود به منطقه جنوب ایران و قسمت‌هایی از عراق است و به‌ صورت پراکنده ممکن است نامی از آن‌ها در نقاطی از کشورهای خلیج یافت شوند ولی این نام ها برخلاف قبائلی چون بنی هلال، خسرج، کنانه، بنی تیم، بنی اسد و… پهنه و گستردگی جهانی ندارند. لذا امروزه عمده‌ی این عشایر که با نام‌های مختلف در خوزستان و جنوب کشور شناخته‌شده‌اند، در اصل شاخه ای از بنی هلال و دیگر قبایل بزرگ هستند.

به سبب هجرت‌های گوناگون، در قرن یازدهم که بخشی از قبایل بنی هلال نیز به سرزمین‌های مختلف جهان ازجمله مغرب در شمال آفریقا به مهاجرت پرداختند. برخی از قبایل عرب ازجمله این قبیله در منطقه نجد در شبه‌جزیره عربستان مرکزی بودند.

در سال دهم هجرت که بنی هلال به اسلام روی آوردند، ازدواج پیامبر با مادران مؤمنین «میمونه بنت حارث» و «زینب بنت‌خزیمه» از قبیله ی بنی هلال صورت گرفت، قبیله‌ای که در اسلام نقش مهمی داشت.

هجرت برخی از بنی هلال و پیشروی این قوم به سرزمین‌های دور و نزدیک، باعث شده بود که بسیاری از کشورهای آفریقایی و آمریکایی کشف و به‌عنوان قلمرو و خاستگاه زیستن اتخاذ شوند و رویدادهای مهم حماسی و تاریخی زیادی را خلق کردند. این قبیله شعرا و اسطوره‌های برجسته و شخصیت‌های متمایز زیادی ماقبل و بعد از اسلام، در تاریخ به ثبت گذاشته است. از هلال بن عامر جد و نیای اول بنی هلال تا شیرزنانی همچون الجزیه هلالی اسطوره تاریخی عرب،
شیخ المجاهدین عمر مختار هلالی مشهورترین مبارز و انقلابی مسلمان لیبی تا رهبران فعلی جزائر و سودان؛ همچنین رؤسای جمهور و رهبران گذشته عراق بمانند عبد السلام و عبد الرحمن عارف دو رهبر عراق تا شیوخ و امراء کنونی کشورهای حاشیه خلیج چرا که نسب عمده‌ای از سران این کشورهای عربی به قبیله‌ی بنی هلال بازمی‌گردد که از این میان می‌توان به آل خلیفه، خانواده‌ی حاکم دولت بحرین و همچنین اصالت آل صباح، خانواده‌ی حاکم بر کشور کویت که منتسب به قوم بنی هلال می‌باشند، خاطرنشان کرد.

۲ – آل نهیان خانواده‌ی حاکم بر امارات متحده‌ی عربی نیز از تیره‌ی یاس و آل مکتوم از آل بو فلاسه نیز هر دو از شاخه‌های قبیله‌ی بنی هلال هستند.

آخرین امراء این این خاندان شیخ محمد بن زاید آل نهیان رئیس و حاکم امارات و شیخ محمد بن راشد آل مکتوم نخست وزیر و حاکم دبی هستند که با نام شیخ محمد نیز شناخته می شود. از او به عنوان معمار دبی نوین یاد می کنند.

شیخ محمد بر توسعه پروژه های تحول اقتصادی متعدد امارات و بویژه در دبی نظارت کرده است که از جمله می توان به ساخت برج خلیفه بلندترین ساختمان در جهان اشاره کرد».

قبیله‌ی بنی هلال همواره در پرورش مفاخر و اندیشمندان تبحر و مأموریت دارد و این اصل مهم را مسؤولیتی بر گریبان خود می‌داند.

یقینا در بین ملت عرب ایران شخصیت‌های برجسته‌ی زیادی هستند که در عرصه‌های مختلف نقش‌آفرینی کرده‌اند و نام آن‌ها در تاریخ و اذهان ماندگار شده است؛ لیکن دراین‌ بین بنی هلال شخصیت‌های بارزی به جهان و جامعه ارائه و تقدیم نموده است نظیر: «شیخ علی الصنگور» شاعر و رئیس وقت این قبیله که به‌ عنوان حکم و قاضی محلی بین الطوائف، معروف و تقوا و اخلاق و شجاعت او زبانزد و آوازه‌ی او از مرزها گذشته بود.

«شیخ لائذ الفیاض» نوه‌ی شیخ علی از شعرا و دانشمندان وقت خود بود که بسیاری از علماء نامی و رجال دین، مقدمات علوم قرآنی و ادبیات عربی را نزد او آموختند و ازجمله شعرای بنی هلال ایران نوادگان بیت صنگور و این سلاله شایع است.

همچنین «عماد هلالی» که در دهه‌های اخیر ظهور بسیار متفاوتی داشته است از سران فعال و فهیم این قبیله است که پدرش (شیخ فالح) اکنون ستون اصلی خیمه‌گاه بیت‌صنگور و قبیله‌ی بنی هلال است.

عماد هلالی که به فرهنگ و هویت توجهی خاص دارد، همیشه برعلیه برتر بینی‌های افراطی فعالیتی مقاوم و مبارزه‌ای مشهود داشته و در جستجوی اشتراکات جامعه برای وحدت سازی به هر بهانه‌ای کوشا و تلاشی گران‌قدر داشته است.

این شخصیت جوان برجسته و تأثیرگذار، فرهیخته‌ای تاریخ دوست و هویت طلب است که همه‌ی فعالان و کنشگران را در سایر اقوام برای اهتمام به گذشته، جسورانه تشویق می‌کند؛ زیرا به گفته او معتقد است که همه‌ی انسان‌ها باهم ریشه‌های مشترک دارند و گذشت زمان است که زبان و لهجه و گویش‌ها را به اقتضای کوچ و پراکندگی‌های اقلیمی تغییر داده و هیچ‌گونه برتری در بشریت وجود ندارد مگر در علم، تقوا، اخلاق و عملکرد؛ از این رو برای اصلاح بسیاری از سنت‌های اشتباه که جامعه متمدن امروزی را در تطبیق وارد چالش می‌کند جسارت و فعالیت دارد.

عماد هلالی اتحادهای فرهنگی گوناگونی در قرینه‌ی اتحاد کشورهای عربی ایجاد کرد تا همواره بتواند بر اساس ساختارهای متعارف آن کشورها فضا و میادین تعاملات و مناسبات هم ترازی را فراهم سازد. نمونه‌ی بارز آن اتحاد شعرا و ادبا عرب ایران است که توسط وی بنیان‌گذاری شد.

«عماد هلالی» ریاست شورای مشترک فعالان عرب را نیز پذیرفت تا فضاهای شوونیست و رفتارهای ناسیونالیستی دیگر اطراف را در اوج هجمه‌های نابرابر با عقلانیت و اخلاق‌مداری پاسخ دهد و کنترل نماید. تنش ها را از بین ببرد.

در ابتدا برخی او را در این جایگاه به‌عنوان نژادپرست تصور و متهم کردند؛ اما عملکرد او نشان داد که وی در حقیقت شجاع‌ترین مبارز علیه تبعیض است که با درایت و جسارتی ستودنی، انسانیت را قدرت بخشیده و تجاوز را به هیچ‌کس در هیچ جایگاهی اجازه نداده و در دفاع از حق مردم خط قرمز نمی‌شناسد.

عماد هلالی دارای دکترای علوم دیپلماتیک و حقوق بین‌الملل و از خانواده‌ای تماماً تحصیل کرده است که با مدارج علمی شایسته اند. وی هیچ‌گونه مسئولیت سیاسی در هیچ جایگاهی را نپذیرفت و همواره در مقابل آنچه پدرخوانده‌های سیاسی محلی و غیر محلی نامیده است با تحمل هزینه‌های گزاف همچنان بی‌واهمه ایستادگی می کند.

نویسنده: «عماد هلالی»

وی در زمینه ی اقتصاد فردی خودساخته و مستقل است و مجموعه‌های اقتصادی عام‌المنفعه‌ی مهمی را بنیان‌گذاری کرده و فعالیت‌های موفق فراوانی که اکنون رایج است، عمدتا ایده‌های پایلوتی هستند که توسط این جوان شایسته ایرانی الگوسازی شده ست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا