دستفروشی، اقتصاد ناکوک فقر/فروش اقتصاد بیمار روی دست دستفروش

اقتصاد آفت زده در بسیاری کشورها به خصوص کشورهای جهان سومی موجب پدیده ای رم کرده و افسار گسیخته ای به نام «دستفروشی» را سبب شده که پابه پای ناهمگونی و نازیبایی محیط زیست گام برمی دارد. آنقدر وقار و قامت شهرها را بهم ریخته که هر چه دیوارها را قاب زیبایی و نمادها کنی، باز هم در برابرشان قد خم خواهی کرد بس که زشت و از ریخت افتاده اند.

شاید بشود گفت، این لکه ی کیس خورده ی شهری که بیشتر شبیه دکمه جا دکمه های نامتوازن بسته شده ی پیراهنی کهنه و قدیمی است که برای نگهداشتش مجبوری دکمه ها را جابه جا ببندی تا حداقل از تن در نیاید، است.

اما در جان کلام و اگر بخواهیم تعبیر شیکی از آن داشته باشیم می توان چنین توصیفش کرد، دست فروشی یا به عبارتی کسب‌وکار خرد بخش سنجاق شده و جداناشدنی زندگی فعلی شهری است که چه خوشمان بیاید و چه نیاید قارچ گونه در حال گسترش است. اقتصادی که مشاغل کاذب از آن متولد شده اند و بیمارگونه لب و لوچه شهرها را آویزان می کنند. البته این بخش از اقتصاد روانی با اشکال گوناگون در سراسر دنیا دیده می‌شود.

همین موجود ناخلف را اگر در ساماندهی بتوان مدیریت کرد شاید تابلوی بهتری از آن را میشد ترسیم و نقاشی کرد که هم سود فروشنده دستفروشان این بنگاه های کوچک ناموزون اقتصادی غیر رسمی را در برگیرد هم جامعه را؛ هر چند این تابلوی پرهیاهو چهره بسیاری از کشورهای دنیا را تغییر و عمدتا فضاهای عمومی، را با مشکل مواجه کرده است و چنان این پدیده میخ خود را محکم کوبیده است که مسئولان شهرها اغلب دستور به حذف دستفروش‌ها می‌دهند. چرا که نه تنها موجب سد معبر و اختلال در روند عمومی شهر می شود بلکه مانع کسب وکار مغازه دارانی که آنان چشم در چشم شان بساط گسترده اند نیز می شوند. اما، این گونه رفتار(حذف کردن) نه‌تنها زندگی کسانی را که به این بخش غیررسمی وابسته است و به قولی نانشان از این راه است به خطر می‌اندازد، بلکه کل اقتصاد شهر را نیز تحت تأثیر آثار منفی خود قرار می‌دهد.

اما چه باید کرد تا این توفیق اجباری ، نفس کشیدن را در شهر مختل نکند؟

پیش تر ها بازارچه هایی بود با نام روزهای هفته که در گوشه ای از شهر برپا میشد و آنان که شغل شان دستفروشی بود، کالای خود را در معرض فروش می گذاشتند. فضایی بود که هم تردد را برای مشتری و حتی عموم مردم منطقه مختل نمی کرد. بنظر این نوع بازارچه ها در نوع خود بد نبودند که هنوز هم در برخی شهرهای شمالی ایران این بازارچه های هفتگی برپاست.

ولی اکنون گسترش این اقتصاد خرد غیر رسمی چنان بر شهر چنبره زده که حتا در پیاده راه پل های عابر نیز از پلکان های ورودی تا خروجی سفره نان شان را پهن کرده اند و تو نمی دانی باید به مسیرت ادامه دهی یا حواست جمع برخورد پایت به کالای دستفروش باشد.
بماند که سن دستفروشان نیز از نوجوانی گذشته و کودکان خردسال و حتی مادرانی با نوزادان تازه تولد شده شان را زیر سقف این اقتصاد کور می توانی مشاهده کنی.

«مهدی جواهرپور کارگردان و نویسنده نیز معتقد است باید فضایی را متناسب با دستفروشان مدیریت شهری به کمک دیگر دستگاه های ذیربط در نظر بگیرند تا این آشفتگی که مثل خوره به جان تمام مکان ها اعم از فضای داخلی متروها، خیابان و مکان های فرهنگی، افتاده و مانع تردد عابران شده و چهره کریهی بر جا می گذارند، برطرف شود.
وی می گوید، پیش ترها خیابان ها با آرتیست های تئاتر خیابانی جلوه و زیبایی خاصی داشت. کار هنری ارائه و در نتیجه فرهنگ سازی می شد . اگر مردم به سوی هنر نمی آمدند هنر مند به سوی مردم می آمد و هنرنمایی می کرد. مثل تمام جوامع پیشرفته جهان. اما حالا این چهره ای که از شهر می بینیم رویکردی منافی با فرهنگ دارد، به خصوص ذر دید دیگر جوامع خاصه ، در نگاه توریست هایی که برای درک زیبایی ایران آمده اند. هر چند معتقدم، متاسفانه فقر ناشی از اوضاع اقتصادی، مردم را کماکان به این مسیر سوق می دهد. اما باید به عنوان دغدغه شهروندی به آن پرداخت و بنظر نمی رسد کار بسیار سختی باشد البته اگر همه دستگاه ها اهتمام لازم را داشته باشند.
ملیحه زن دستفروش کمی آنطرف تر روی عرشه پل عابر بساط دارد از نوع صحبت های ما متوجه موضوع می شود. اندکی خودش را جایه جا می کند و فرزند خردسالش را در حالی که در خوابی عمیق فرو رفته میان آغوشش می فشارد و با لهجه ای نه چندان واضح می گوید: چرا حالا گیر داده اید به ما ، فروش چندتا سیم ظرفشویی ، اسکاج و لیف و … این همه حرف ندارد.

چه کنیم، نان شب مان را از کجا در بیاوریم. زندگی کارگری یعنی همین. اگر به ما جای بهتر و مجانی بدهند که اینجا نمی مانیم.
کودکش شیر می‌خواهد و در هیاهوی رفت و آمد عابران عصبانی می گوید چرا به نوازندگان گیر نمی دهید؟

آنها هم سد معبر می کنند

صدای کودکی دستفروش که به زور قصد فروش جوراب به عابران را دارد با صدای گوشنواز هنگ درام که سرانگشتان نازک دخترکی زیبا و جوان آن را می نوازد ، همگون می شود و من می مانم این همه دغدغه های زیرپوست شهر….

با این اوصاف چاره چیست و چه باید کرد؟

در این رابطه انتقاد جدی «علیرضا رحیمی محمودآبادی رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر کرج را در نطق پیش از دستور یکصدو هشتادو دومین جلسه رسمی شورای اسلامی شهر، را مورد بررسی قرار می دهیم. چرا که کلانشهر کرج از دست فروشان در تمامی معابر اشباع و موجب بی نظمی شدیدی در شهر را سبب شده است و به جرات می توان گفت یکی از مطالبات جدی شهروندان محسوب می شود.

وی از همان ابتدا ضمن تذکر و انتقاد از حضور گسترده دست فروشان در معابر شهر گفت:موضوع دست فروشی در معابر و هسته پر تردد مرکزی شهر از حد خود گذشته و در برخی نقاط حتی فضایی برای تردد رهگذران و شهروندان محترم باقی نگذاشته و این موضوع امروزه به مطالبه جدی و اصلی شهروندان و کاسبان معابر تبدیل شده است.

رحیمی در بخش دیگری عملکرد معاونت خدمات شهری و عوامل اجرائی مناطق در خصوص عدم نظارت درست و صحیح بر امور محوله را زیر سوال می برد و با لحنی منتقدانه ادامه می دهد: برای مثال در مسیر چهارراه طالقانی تا میدان شهدا و سپس میدان قدیمی کرج، حضور گسترده دست فروشان و حتا در مواردی تصرف و اشغال عرشه پل های عابر پیاده منظره‌ای بسیار زشت را در شهر رقم زده و متاسفانه به ناهنجار اجتماعی تبدیل شده است.

رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر همچنین با ادله ای محکم تر نسبت به انتقاد خود از مدیریت شهری و با استناد به کتاب قوانین و مقررات شهرداری ها و اصل ۹ ماده ۹۹ تبصره ۹ در صحن دیکته وار خوانش می کند و می گوید : اراضی، کوچه ها، میدان ها، خیابان ها و معابر عمومی واقع در محدوده هر شهر، ملک عمومی محسوب شده و تعرض در این معابر، تخلف تلقی می شود و می بایست شهرداری ها با متخلفان برخورد کنند که متاسفانه مدیریت شهری کرج حتا با وجود طرح خوبی که توسط مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر تهیه شد تا به امروز اقدام و گام موثری در ساماندهی دست فروشان بخصوص معابر مرکزی شهر صورت نپذیرفته است.

وی در پایان از باب عملکرد ضعیف شهرداری کرج در این خصوص از شهروندان محترم عذرخواهی و خواستار شد: شهردار محترم جهت تکریم حقوق شهروندی هر چه سریعتر معابر عمومی و محل رفت و آمد رهگذران را از تصرف و اشغال درآورد و نسبت به ساماندهی دست فروشان اقدام عاجل بعمل آورد.»

بنظر می رسد شورای شهر که پارلمان شهری محسوب می شود نیز به ستوه آمده و لحن خود را تغییر داده اند. شاید اگر مدیریت شهری به دنبال الگویی مناسب و تعبیه فضایی زبر پوست شهر می بود اوضاع تا بدینجا پریشان و خاکستری نمی شد و مهار این وضعیت راحت تر بود.
در برخی کشورهای جهان مانند ترکیه با ساماندهی و نظارت بر دستفروش‌ها، از آن‌ها باارزش افزوده‌ای، به‌عنوان جاذبه گردشگری استفاده می‌کنند. به‌تازگی برخی کشورهای آفریقایی هم به اهمیت خرده‌فروشی پی برده و برای این فعالیت اقتصادی کوچک غیررسمی، شرایط مساعدی فراهم کرده‌اند.

آفریقای‌جنوبی

دولت آفریقای جنوبی قراردادی تنظیم کرده است که به‌موجب آن، دستفروش‌ها را جزو صاحبان مشاغلی دانسته که بر شکوفایی اقتصاد کشور تأثیر دارند و طبق این قرارداد باید محیط مناسبی برای دستفروش‌ها به‌منظور فعالیت اقتصادی‌شان در نظر گرفته شود.

کنیا (نایروبی)

در شهر نایروبی، پایتخت کنیا، فضاهایی برای گفت‌وگو و مذاکره بین دولت و دستفروش‌ها ایجاد شده‌است. شهرداری‌ها، بخش‌های خصوصی رسمی، دستفروش‌ها و دیگر مراجع ذی‌نفع، اساسنامه‌ای برای همکاری با یکدیگر تدوین کرده‌اند که در آن تمام وضعیت و محل فعالیت و نحوه اداره دستفروشان تعیین می‌شود.

پرو

دولت برای فروشنده‌های اجناس خرد و همچنین افرادی که به تولید کالاهایی مانند لباس و عروسک و… مشغول هستند، بازارهایی برای فروش ترتیب داده و به این بخش‌های کوچک کاری، اهمیت بسیاری می‌دهد و حتی برای آن‌ها قوانینی تدوین کرده، اما اجازه دستفروشی در خیابان‌ها و دیگر مکان‌های عمومی را محدود کرده است.
هند

در هند بیش از ۱۰میلیون نفر از راه دستفروشی امرارمعاش می‌کنند. دولت هند نیز قانون جدیدی وضع کرده است که تمام دستفروش‌های غیررسمی را وارد فرآیند برنامه‌ریزی می‌کند. این قانون موجب تشکیل انجمنی برای دستفروش‌ها شد که حداقل ۴۰ درصد اعضای آن دستفروش هستند و به شرکت در انتخابات روی آورده‌اند و به‌موجب قانون انجمن، یک‌سوم اعضای آن زن هستند.

این اقدام شرکت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به فعالیت‌های دستفروشان، مانند تعیین مکان‌های فروش و… را اطمینان می‌دهد و دستفروش‌ها می‌توانند از امنیت شغلی مستقل خود بهره‌مند شوند.
تمام متدهای کشورهای نام برده، به یک نقطه واحد می رسد و آن این که، تسهیلات مناسب همراه با فضا و زیر ساخت معین در مکانی خاص است.

اگر مدیران و مسوولان خواهان برقراری نظم و انضباط شهری در قالب قانون هستند تنها راه ، گذر از موضوع ناهنجاری دستفروشی همین است و هر دستفروشی از قانون تخطی کرد برخورد جدی شود. البته می بایست در قالب اطلاع رسانی و دادن فرصت به آنان باشد.
چرا که آنان نیز از روی اجبار و فقر اقتصادی به مشاغل کاذب روی آورده اند اگر اوضاع اقتصادی سروسامان بهتری داشت بطور قطع ما با ناهنجاری طرف نبودیم.

نویسنده: مسیحااقتداریان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا