چرا چین قادر است به شوکهای ناشی از توطئه «جداسازی» آمریکا غلبه کند؟
انتظار میرود «جو بایدن» رئیس جمهور ایالات متحده فرمانی اجرایی با هدف محدودسازی سرمایهگذاریهای آمریکا در حوزههای هوش مصنوعی، محاسبات کوانتوم، نیمهرساناهای پیشرفته و دیگر بخشهای هایتک در چین، به امضا برساند.
این حقیقت که بایدن تصمیم گرفته این کار را همزمان با نشست گروه ۷ که در هیروشیما برگزار میشود، انجام دهد؛ حاکی از آن است که او خواستار گرفتن تاییدیه از متحدان خود در نشست مذکور به منظور گسترش تاثیر این فرمان اجرایی است.
اقدام بایدن نشان میدهد آمریکا در نظر دارد راهبرد «جداسازی» خود از چین و ساختن «حصارهای بلند» مقابل این کشور را تشدید کند. این درست که دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا تعرفههای تنبیهی علیه واردات محصولات چینی وضع کرد و یک جنگ تجاری به راه انداخت اما این هم درست که دولت بایدن با محدودسازی صادرات فناوریهای حساس آمریکا به چین یک گام فراتر گذاشت.
در حقیقت به نظر میرسد دولت بایدن هر کاری انجام میدهد تا رویکرد مهار و انسداد خود را از تجارت و زنجیرههای تامین گرفته تا سرمایه گذاری و انتقال فناوری و اجبار اقتصادی یا همراه کردن متحدانش علیه چین، به سرانجام برساند.
بایدن مصمم در جلوگیری از شکوفایی چین
احتمال اینکه طرح بایدن با حمایت متحدان آمریکا یا حداقل با رضایت آنها مواجه شود، بالاست. کشورهای آنگلو-ساکسون مانند بریتانیا تمایل به همپیمانی با ایالات متحده دارند شاید بخاطر آنکه با توجه به ارزشها و ایدئولوژی مشترک، نیازهای امنیتی و رقابتشان با چین در حوزههای مختلف، این هماهنگی ترانس آتلانتیکی هنوز برای سیاستهایشان اصلی بنیادین محسوب میشود.
با این وجود کشورهایی مثل فرانسه و آلمان اندکی خودمختاری راهبردی برای خود حفظ کردهاند.
علاوه بر این، کنترل و نفوذ آمریکا در اروپا به طور محسوسی افزایش یافته به ویژه پس از شروع درگیری روسیه-اوکراین در فوریه سال گذشته.
اخیرا با اینکه اتحادیه اروپا اعلام کرده به چندجانبهگرایی پایبند میماند و تعامل و همکاری خود با چین در زمینههایی مثل تجارت را افزایش میدهد اما این لزوما به معنای آن نیست که از رقابت علیه چین دست کشیده است. از زمان انتشار ششمین سند سیاستی کمیسیون اروپا در قبال چین که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، بلوک اروپا بر جنبه رقابتیِ روابط اتحادیه اروپا-چین تاکید کرده گرچه دو طرف را «رقبای راهبردی» خطاب نموده است.
به علاوه، راهبرد امنیتی «خطرزدایی» که از سوی چند کشور اتحادیه اروپا دنبال میشود در باطن «جداسازی» تدریجی از چین و ایجاد «حصارهای بلند» بین دو طرف به حساب میآید. اتحادیه اروپا برای مقابله با چین به عنوان یک «رقیب نظاممند» در صنایع راهبردی هایتک از تدابیر مختلفی بهره برده که به طور کلی تازه نیستند.
مجموعه رهنمودها و قوانین صادره از جانب اتحادیه اروپا، قانون تراشههای اروپا و قانون مواد خام حساس اروپا و پیوستن هلند به اتحاد ضدچینی تراشه همگی منعکسکننده موضع این بلوک است.
محدودیتهای پیشنهادی آمریکا در خصوص سرمایهگذاریها در حوزه هوش مصنوعی، محاسبات کوانتوم و دیگر فناوریهای پیشرفته در چین صنعت نیمهرسانای این کشور و دیگر بخشهای هایتک را در کوتاهمدت تضعیف خواهد کرد و در عین حال اصرار ایالات متحده بر تلاشهای «جداسازی» حجم تجارت چین-آمریکا را نیز کاهش خواهد داد.
در حقیقت، تا آوریل ۲۰۲۳ صادرات چین به ایالات متحده برای نهمین ماه متوالی شاهد رشد منفی بوده است. به طور مشابه، به دلیل محدویتهای اعمالی بر ورودی سرمایه در بخش هایتک، سرمایهگذاری کشورهای غرب در چین به شکل قابل توجهی کاهش یافته است. ترکیب شدن تاثیر اختلالات اخیر در زنجیرههای صنعتی و تامین و برتریهای ایالات متحده در حوزههای مشخصی از هایتک، ممکن است چین را با شوکها و اختلالات کوتاهمدت مواجه کند.
چین قادر به کاهش تاثیرات منفی است
اما چین توانمندی کاهش تاثیرات منفی طولانیمدت تاکتیکهای قلدرمابان به سرکردگی آمریکا را دارد. با توجه به این که چین به احتمال قوی بزرگترین بازار مشترک واحد جهان است، جاذبه سودهای بالا کافی است تا سرمایهها را ترغیب کند سیاستهای و مقررات محدودساز آمریکا برای تضعیف اقتصاد چین را دور بزنند.
به عبارت دیگر علیرغم محدودیتهای صادراتی و سرمایهگذاری آمریکا و دیگر کشورهای غربی، احتمالا سرمایهها مسیرهای جایگزین برای دسترسی به بازار چین و کسب سود، مییابند.
سودی که بازار چین دارد نیز کارشناسان فناوری، پرسنل ماهر و مواد خام را نیز به سوی چین خواهد کشاند. با این وجود چین برای اینکه این احتمال به واقعیت بپیوندد باید مصمم باقی بماند و از تمام ابزارهای ممکن برای تحقق توسعه باکیفیت و ارتقاء صنعتی استفاده کند.
به علاوه، چین باید بر کسب حمایت هر چه بیشتر از کشورهایی که به دنبال هدف رفاه مشترک خود هستند بر آید و به ساخت جامعهای با سرنوشت مشترک برای بشریت کمک کند تا توسعه پایدار و با کیفیت بالا تحقق یابد.
مهمتر از همه اینکه بیشتر کشورهای اروپایی و همچنین ژاپن و جمهوری کره همپیمانان ایالات متحده هستند. به دلیل اینکه ژاپن، کره جنوبی و بیشتر کشورهای غربی احتمالا جانب آمریکا را بگیرند، چین باید تجارت و سرمایهگذاری رو به کاهش آنها را با کشورهای خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا جبران کند.
به عنوان یک تحول مثبت در این خصوص میتوان به شرکت سعودی «آرامکو» اشاره کنیم که اعلام کرد قصد دارد یک کارخانه در استان «لیائونینگ» بسازد و ۲۴٫۶ میلیارد یوان (۳٫۵۱ میلیارد دلار) در صنایع فولاد چین سرمایهگذاری کند.
لزوم تقویت بخش هایتک داخلی
صندوقهای ثروت ملی در منطقه خلیج فارس همچنین در حال افزایش سرمایه خود در چین هستند. اما با وجود فشار سیاست «جداسازی» و «حصارهای بلند» از سوی آمریکا، چین به منظور فائق آمدن بر این موانع باید پیشرفت در حوزه هایتک بومی را تسریع ببخشد تا بتواند شکاف ناشی از غیبت فناوریهای پیشرفته خارجی و شرکتهای هایتک را پر کند و به کشور کمک کند تا به تحقق جوانسازی ملی نزدیکتر شود.
شاید بهتر است چین تمرکز بیشتر بر دیگر حوزهها و تهدیدهای احتمالی داشته باشد تا از شوکهای بیشتر جلوگیری کند. برای مثال، بدهی فراوان آمریکا و رکود اقتصادی قریب الوقوع یک دلیل واقعی برای نگرانی هستند به ویژه بخاطر اینکه ایالات متحده همچنان به افزایش نرخ بهره ادامه میدهد از مساله تایوان، دریای جنوبی چین، خلع سلاح شبه جزیره کره و دیگر مسائل برای جلوگیری از شکوفایی چین استفاده میکند.
بر اساس گزارشهای اخیر، دولت ایالات متحده قصد دارد با سازوکار «اختیارات ریاست جمهوری» ۵۰۰ میلیون دلار کمک نظامی در اختیار تایوان قرار دهد. آمریکا همچنین بیش از ۱۰۰ پرسنل نظامی به تایوان اعزام کرده تا «نیروهای امنیتی» این جزیره را آموزش دهند.
وقتی تمام این قطعات پازل کنار هم چیده میشوند، تصویر نهایی پازل حاکی از بازی خطرناک «جداسازی» ایالات متحده و به راه انداختن درگیریها در همسایگی چین با هدف به دام انداختن این کشور در «مخمصهای شبیه روسیه» است. بنا بر این ضروری است چین به درستی وضعیت موجود را ارزیابی کند و ماهرانه از میانه نابسامانی به وجود آمده توسط آمریکا بگذرد تا به اهداف توسعهای و سیاسی خود دست یابد.