روابط چین-آمریکا به کجا می‌رود؟

هفته‌ای که گذشت، هفته شلوغی برای روابط چین-ایالات متحده بود. «وانگ ون‌تائو» وزیر بازرگانی چین ۲۵ مه (۴ خرداد) با «جینا ریموندو» همتای آمریکایی خود در واشنگتن دیدار کرد و دو طرف «تبادل نظر گرم و اساسی» داشتند و بر ارتقاء این تماس توافق کردند. وانگ ۲۶ مه (۵ خرداد) هم با «کاترین تای» نماینده تجاری آمریکا دیدار کرد.

همچنین «شیه فنگ» سفیر جدید چین در ایالات متحده ۲۵ مه با «ویکتوریا نولاند» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی ملاقات کرد. روز بعد نیز او به ایالت کنتیکت رفت تا با «هنری کیسینجر» وزیر خارجه اسبق ایالات متحده دیدار کند و تولد ۱۰۰ سالگی او را تبریک بگوید.

به نظر می‌رسد انجام تعاملات سطح بالای پشت سر هم آن هم بعد از چندین ماهِ پرتنش نشان‌دهنده روابط در حال گرم شدن میان چین و ایالات متحده باشد. حادثه «بالن»، پذیرایی از «تسای اینگ‌-ون» رهبر منطقه تایوان توسط «کوین مک‌کارتی» رئیس مجلس نمایندگان و پیشرفت مذاکرات تجاری آمریکا با منطقه تایوان چین تنها چند نمونه از موارد فراوانی است که روابط چین-ایالات متحده را به سردی کشانده است.

 

این رابطه به کجا می‌انجامد؟

«شی جین‌پینگ» رئیس جمهوری خلق چین طی دیدارش با «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا در جزیره بالی اندونزی گفت که جهان آنقدر بزرگ هست که برای توسعه دو کشور و رفاه در کنار هم جا داشته باشد.

وی تاکید کرد: موفقیت چین و ایالات متحده برای همدیگر فرصت‌ به حساب می‌آید نه چالش.

طبق داده‌های ایالات متحده در اوایل سال جاری میلادی، تجارت چین-آمریکا در سال ۲۰۲۲ به ۶۹۰٫۶ میلیارد دلار رسید. صادرات آمریکا به چین ۲٫۴ میلیارد دلار افزایش یافت و واردات آن نیز رشد ۳۱٫۸ میلیارد دلاری را به ثبت رساند. سخنگوی وزارت بازرگانی چین گفت که این ارقام کاملا نشان‌دهنده همپوشانی‌ِ بالا میان ساختار اقتصادی دو کشور و منعکس‌کننده ماهیت سودمند متقابل و برد-برد همکاری اقتصادی و تجاری است.

چین و آمریکا با هم معادل بیش از ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارند.

رابطه چین-ایالات متحده برای دو کشور بسیار مهم است و دامنه آن در جهان برای دو کشور آنقدر وسیع است که مدام در حال کشمکش و نزاع با هم باشند. بر اساس ارزیابی بانک جهانی، جنگ تجاری میان چین و آمریکا چند پارگی را ایجاد کرده که فقط بر خود آنها تاثیر منفی نگذاشته است. گزارش بانک جهانی تاکید می‌کند «این چند پارگی بار اضافی و عوامل زیان‌آوری را بر صادرکنندگان و شرکت‌های چندملیتی کشورهای ثالث تحمیل کرده به گونه‌ای که شرکت‌ها باید محصولات و فرآیندهای خود را به طور کامل با مقررات متفاوتی وفق دهند.

علاوه بر تجارت و کسب و کار، همکاری چین-آمریکا در مقابله با مشکلات جهانی مانند تغییرات آب و هوایی ضروری است.

اما ثابت شده که درک این امر برای ایالات متحده به ویژه سیاست‌بازان آمریکایی دشوار است که این واقعیت بپذیرند که تضعیف روابط چین-ایالات متحده عاقبت خوشی برای واشنگتن و پکن و جهان نخواهد داشت.

«کمیته منتخب مجلس نمایندگان آمریکا در خصوص حزب کمونیست چین» اخیرا به کنگره توصیه کرد تا علیه شرکت‌های فناوری چینی دخیل در به اصطلاح «نسل کشی» علیه اویغورها، تحریم وضع کند. این توصیه شامل بهبود آموزش نظامی بین آمریکا و منطقه تایوان چین و تسریع تحویل تسلیحات به این جزیره است. در واقع سختگیری در قبال چین به یک مسابقه پرشور و رایج برای نامزدهایی تبدیل شده که به دنبال مناصب مهم در ایالات متحده هستند.

چین و ایالات متحده باید به گونه‌ای حصارهای محافظ روابط خود را بچینند تا از تاثیر منفی ناشی از هوس‌های سیاسی و جاه‌طلبی‌های شخصی در امان بماند و این امر برای شکل‌دهی دوباره و بازسازی روابط دوجانبه ضروری به نظر می‌رسد.

همانطور که از دیدار مک‌کارتی با تسای و سفر «نانسی پلوسی» رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان متوجه شدیم، یک اقدام سیاسی انفرادی سیاست‌بازان آمریکایی برای شکست رقبای سیاسی و تضمین جایگاهش، می‌تواند تاثیری مخرب بر رابطه کلی چین و ایالات متحده بگذارد.

این اقدامات بی اعتمادی بزرگی را بین دو کشور ایجاد می‌کند به گونه‌ای که وقوع از همکاری و گفتگوی معنادار جلوگیری می‌نماید.

و چگونگی شفاف‌سازی این رقابت در مقابل پویایی همکاری در این رابطه پیچیده سوالی است که همچنان باعث اختلاف دو طرف است. ایالات متحده شدیدا بر جنبه «رقابت» با چین متمرکز بوده است در حالی که چین همکاری را پرسودترین راه پیش رو برای دو کشور می‌داند. از آنجا که تاکید بیش از حد بر «رقابت» به تخریب روابط چین-آمریکا منجر شده،‌ شاید وقت آن فرا رسیده که آمریکا «همکاری» را نیز امتحان کند.

از این رو ضروری است مقامات ارشد چین و ایالات متحده تعامل و گفتگو با یکدیگر را حفظ کنند. شفاف‌سازی مواضع کشورهای همدیگر آن چیزی است که شرایط کنونی آن را می‌طلبد. این رویکرد، روابط پکن-واشنگتن را به جلو می‌‌برد. با این همه، صداقت داشتن نقطه اعلای این وضعیت است. تعامل و گفتگو ناکارآمد خواهد بود اگر آمریکا در مذاکرات آشتی‌جویانه برخورد کند اما چین را در عمل به شکل همه‌جانبه‌ای سرکوب کند.

به هر حال، چگونگی روابط چین-آمریکاست که به تعریف بهتر یا بدتر بودن قرن بیست و یکم منجر می‌شود. این مناسبات، جهانی را که ما در حال زندگی در آن هستیم، شکل می‌دهد. و در جهان امروز باید گفتگو و همکاری را بیشتر کنیم نه تحمیل انزوا و برتری.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا