
تأثیر هوش مصنوعی و داده های بزرگ بر روابط بین الملل
نویسنده: مهرداد حاجی زاده فلاح، تحلیلگر مسائل اقتصادی
مدیریت جهانی در دوران فناوری اطلاعاتی به چالشها و فرصتهای جدیدی روبرو است. برای تجزیه و تحلیل راههای اصلی که مدیران میتوانند برای بقا در این چارچوب جدید از فناوری اطلاعات منطبق کنند، باید در نظر گرفت که باید تجدید نظر در رویکردهای مدیریتی و استفاده از استراتژیهای موجود صورت گیرد. ایجاد دستورالعملهای جدید و تطبیق با فضای کاری مشترک دیجیتالی از جمله اقداماتی است که باید انجام شود. این امر نیاز به تحلیل مستمر محیط دیجیتالی و پیروی از شیوهها و استراتژیهای مناسب جدیدی دارد.
در این محیط، دولتها نیز از ضعیف کردن فناوریها و بخشهای استراتژیک خود بیمدارند و برخی از سیاستهای صنعتی جدید بر توسعه شغل تمرکز دارند. این نشان می دهد که مدیریت جهانی در دوران فناوری اطلاعاتی نیازمند تجدید نظر، انطباق و تطبیق با تغییرات مداوم در محیط عملیاتی است. توجه به تحقیقات منسجم و مرتب برای حفظ قدرت مدیریت جهانی امری اساسی است در این محیط پویا.
شناسایی، تجزیه و تحلیل راههای اصلی که در آن شیوهها و استراتژیهای مدیریت جهانی را میتوان برای بقا در چارچوب جامعه مبتنی بر فناوری اطلاعات منطبق کرد، برای تعیین بهترین راههایی است که مدیران میتوانند با آنها مقابله کنند.
چالش های اداره تیم های جهانی، تعیین دستورالعمل های جدید نیز به منظور تطبیق با فضای کاری مشترک دیجیتالی ایجاد شده است. همچنین تغییر رویکردی که در آن عملکردهای مدیریتی و خود فرآیند مدیریت در نظر گرفته میشود، با توجه به تغییرات مداوم محیط دیجیتال، همانند فضای کاری فعلی جهانی، در حال تکامل است. از نظر نتایج و نتایج قابل توجه میتوان به مواردی اشاره کرد که در مورد لزوم شکل دادن به مجموعه ای از شیوه ها و استراتژی های مدیریتی جدید قادر به اعتبار بخشیدن به الزامات واقعی پیشینه اجتماعی و اقتصادی جدید سازمان ها هستند. همچنین مجموعهای از دستورالعملهای اساسی وجود دارد که باید از نظر ایجاد روندها و شیوههای مدیریت فعلی در جامعه جهانی شده مبتنی بر فناوری اطلاعات دنبال شود. با توجه به پویایی محیط، نیاز به تحقیقات منسجم و مرتب برای حفظ قدرت مدیریت جهانی است.
محققان و دست اندرکاران روابط بین الملل (IR) توجه ویژه ای به سه روش مهم دارند که هوش مصنوعی (AI) و داده های بزرگ (BD) در حال تغییر IR هستند، در مقابل پس زمینه بحث های قبلی بین محققان IR در مورد تأثیر فناوری بر زمینه
اول، هوش مصنوعی و BD به عنوان عرصه های رقابت بین ایالتی، عمدتاً قدرت های بزرگ، ظهور کرده اند. در این زمینه، محققان پیشنهاد میکنند که AI و BD مهم هستند زیرا استفاده مؤثر از هوش مصنوعی و BD به طور قابل توجهی به قدرت نظامی و اقتصادی میافزاید. رقابت کنونی در این زمینهها، بین ایالات متحده و جمهوری خلق چین، محققان را بر آن داشت تا حداقل چهار راه را که هوش مصنوعی و BD مهم هستند، برجسته کنند: (الف) تصمیمگیری خودکار در مورد استفاده از نیروی هستهای میتواند بر ثبات هستهای تأثیر بگذارد. اما هنوز دانشمندان نمی دانند در چه جهتی توافق کنند. ب) نقش محوری بخش خصوصی. این برخلاف دوران جنگ سرد، زمانی که دولت نقش پیشرو در توسعه فناوری ایفا می کرد. (ج) بر خلاف شکاف قابل توجهی که به نفع ایالات متحده در طول جنگ سرد وجود داشت، شکاف بین دو قدرت بزرگ کنونی در این فناوری ها کم است. و (د) موج فناوریهای جدید، از جمله هوش مصنوعی، سیستمهای تسلیحاتی را برای قدرتهای کوچکتر و نهادهای سیاسی ارزانتر و در دسترستر میسازد، در نتیجه امکان مهار تسلط قدرتهای بزرگ را فراهم میکند.
دوم، انتظار می رود هوش مصنوعی و BD بر تصمیم گیری ملی در زمینه سیاست های خارجی و امنیتی تأثیر بگذارند. در اینجا، محققان سه تغییر احتمالی را برجسته میکنند: (الف) هوش مصنوعی به دولتها مسیری را برای تصمیمگیری بهتر در مورد مسائل امنیتی و سیاست خارجی، از طریق بهینهسازی و سرعت بخشیدن به فرآیندهای سیاسی موجود، میدهد. (ب) فناوری برخی از کاستیهای انسانی در تصمیمگیری را حذف میکند و روند سیاستگذاری را بیشتر بهینه میکند. و (ج) هوش مصنوعی میتواند پیشبینیهایی درباره سیاستهای دیگر بازیگران در سیستم بینالمللی ارائه دهد و شبیهسازیهای مؤثری را برای کمک به مدیریت بحرانها ایجاد کند.
در نهایت، گنجاندن هوش مصنوعی و BD در سیستمهای تسلیحاتی، به ویژه توسعه سیستمهای تسلیحاتی خودمختار مرگبار، نوید (یا وحشت) کارآمدی و مرگبار بیشتر را به همراه دارد، اما سوالات اخلاقی مهمی را نیز مطرح میکند. هوش مصنوعی و BD همچنین بر دیگر عرصههای درگیری بیندولتی از جمله حوزه سایبری و جنگ اطلاعاتی تأثیر میگذارند.
دولتها در سراسر جهان بهطور فزایندهای در بخش خصوصی از طریق سیاستهای صنعتی که برای کمک به بخشهای داخلی در دستیابی به اهدافی طراحی شدهاند، مداخله میکنند که بعید است بازارها به تنهایی به آنها دست یابند. در نتیجه، شرکتهایی که در بخشهای هدف قرار دارند – مانند خودروسازان، شرکتهای انرژی و تولیدکنندگان نیمهرساناها – ممکن است تغییرات چشمگیری را در محیطهای عملیاتی خود تجربه کنند. این سیاستها میتوانند هزینههای جدیدی ایجاد کنند یا انگیزههای مالی برای تغییر سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه یا تولید ایجاد کنند. آنها همچنین ممکن است شرکت ها را تشویق کنند تا شبکه های تامین کننده خود را تغییر دهند یا شرکای تجاری خود را تغییر دهند. مدیرانی که بدون چنین مداخلاتی در بازارها رشد کرده اند، اکنون با محیطی ناآشنا روبرو هستند.
علاوه بر این، بسیاری از کشورها از تضعیف فناوریها یا بخشهای استراتژیک خود بیم دارند که تهدیدی برای رشد اقتصادی، امنیت ملی و ظرفیت نوآوری است. برخی از سیاست های صنعتی جدید بر ایجاد شغل تمرکز دارند.
دیگران در مورد تأثیرگذاری بر تجارت بین المللی نمونه های قابل توجه عبارتند از قرارداد سبز اروپا، افق ۲۰۲۰، و انجمن استراتژیک برای پروژه های مهم منافع مشترک اروپا (IPCEI). قانون سرمایه گذاری زیرساخت و مشاغل (IIJA)، قانون کاهش تورم (IRA)، و قانون چیپس و علم در ایالات متحده؛ و سیاست هایی در چین مانند Made in China 2025 و ابتکار کمربند و جاده آن، که برخی معتقدند برای رشد اکوسیستم تجارت صادراتی آن طراحی شده است.
تشدید رقابت ژئوپلیتیکی بین ایالات متحده و چین به آتش می افزاید. دولت ایالات متحده با ارائه یارانهها و وامهای قابل توجه، وضع تعرفهها، و ارائه مشوقهای مالیاتی گسترده همراه با قوانین محتوای داخلی، مانند موارد ارائه شده در اعتبار مالیاتی تولید پیشرفته فدرال، تلاش کرده است تا کاهش بخشهای استراتژیک در پایه تولید خود را معکوس کند.
قانون کاهش تورم این کشور قوانین جدیدی را در مورد مالکیت نهادها و ممنوعیت صادرات صادر کرده است، مانند قوانین مربوط به نیمه هادی های پیشرفته و تجهیزات مورد نیاز برای ساخت آنها. این سیاست ها منجر به جهش بزرگ در سرمایه گذاری تولیدی در ایالات متحده شده است، اما کشورهای دیگر، از جمله متحدان، را وادار کرده است تا با مداخلات خود مقابله کنند. برای مثال، اتحادیه اروپا با طرح صنعتی معامله سبز و پیشنهادهایی برای کنار گذاشتن موقت قوانین کمک های دولتی که یارانه ها را به شرکت های کشورهای عضو محدود می کرد، پاسخ داد. پارلمان کره جنوبی قانون K-Chips را در پاسخ به قانون چیپس و علم ایالات متحده تصویب کرد که از این حیث قابل مقایسه باجنبه سنتی آن نیست.
سیاستهای صنعتی نیز با ظهور ائتلافها و مفاهیم جدیدی مانند حمایت از دوستان یا تامین مواد و اجزای سازنده از شرکای تجاری مورد اعتماد شروع به سرایت به مرزهای ملی یا فراملی (مانند اتحادیه اروپا) کردهاند. به عنوان مثال می توان به اتحاد تراشه ۴ پیشنهاد شده توسط دولت بایدن اشاره کرد که یک “زنجیره تامین نیمه هادی دموکراتیک” ایجاد می کند که شامل ژاپن، کره جنوبی، تایوان و ایالات متحده می شود. توافق گروه ۷ برای مدیریت جمعی خطرات در زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی؛ و مشارکت بریتانیا و ژاپن در بخش نیمه هادی.
یکی از قدیمیترین و بزرگترین تولیدکنندگان پرچم در ایالات متحده، عکس گرفت و بررسی کرد که چگونه یک پرچم میتواند یکباره یک تکه پارچه باشد و هویت و جاهطلبی یک ملت را نشان دهد.
اتحادهای تجاری مبتنی بر دوستان و صنعت، چالش دیگری را برای شرکتهایی که در فراسوی مرزها فعالیت میکنند اضافه میکند: مدیران اجرایی نه تنها باید پویایی رقابتی بازارهای بالقوه ناآشنا در سایر کشورها را درک کنند، بلکه باید تأثیرات احتمالی تصمیمگیریهای سیاسی در کشورهای دارای بخشهای رقیب را نیز درک کنند. به عنوان مثال، ایالات متحده هیچ صنعت صفحه نمایش تخت ندارد و برای تامین کل مانیتورهای کامپیوتری، تلویزیون ها و نمایشگرهای مورد استفاده در خودروها و سایر تجهیزات به چین، ژاپن، کره جنوبی و تایوان متکی است. اما سیاستهای چین که منجر به سرمایهگذاری بیش از حد در ظرفیت تولید شد، احتمالاً ایالات متحده مانند کره جنوبی، ژاپن و تایوان را از تجارت خارج میکند، که در نهایت شرکتهای آمریکایی را مجبور میکند تا به طور انحصاری در چین منابع خود را تامین کنند.
پیمایش در تغییر محیط سیاست
همانطور که سیاست های جدید تدوین و اجرا می شوند، رهبران کسب و کار می توانند اقداماتی را برای موقعیت عاقلانه انجام دهند:
اشکال مختلف سیاست صنعتی را بشناسید. سیاست های صنعتی به چهار دسته کلی افقی، عمودی، سمت عرضه و تقاضا تقسیم می شوند. تشخیص تمایزها برای مدیران مفید است زیرا هر یک به طور متفاوتی بر رفتار بازار و رقابت تأثیر می گذارد.
سیاستهای افقی برای همه شرکتها صرف نظر از فعالیتها، مکان یا فناوریهایی که استفاده میکنند اعمال میشود. آنها شامل مواردی مانند اعتبارات مالیاتی تحقیق و توسعه و استهلاک سریع هستند که هزینه های سرمایه گذاری را کاهش می دهند. سیاست های عمودی یا هدفمند به نفع یک بخش یا شرکت خاص است. آنها شامل اعتبارات مالیاتی انرژی تجدیدپذیر، سیاستهای طرف عرضه عمدتاً بر هزینه تحقیق و توسعه یا تولید تأثیر میگذارند و میتوانند زمین بازی را به نفع مکانهای خاص یا استفاده از مواد یا فناوریهای خاص تغییر دهند. دولت ها اغلب از ابزارهای طرف عرضه مانند کمک های مالی، یارانه ها، ترجیحات مالیاتی و اعتبارات مالیاتی استفاده می کنند. اقتصاددانان استدلال میکنند که وقتی شرکتها انگیزه کافی برای سرمایهگذاری در پروژههای مخاطرهآمیز ندارند یا سرمایهگذاری کمتری انجام میدهند، ممکن است توجیه شوند، زیرا تنها بخشی از بازده کل سرمایهگذاری خود را دریافت میکنند.
به عنوان مثال، اتحاد باتری اروپا میلیاردها یورو را به تحقیق و نوآوری اختصاص می دهد، در حالی که در ایالات متحده، IRA یارانه اعتباری و تضمین وام برای طیف وسیعی از پروژه های انرژی پاک ارائه می دهد.
در مقابل، ابزارهای سمت تقاضا معمولاً بر مصرف داخلی محصولات یا خدمات هدفگذاری شده تأثیر میگذارند. آنها به طور کلی برای افزایش اندازه بازار کار می کنند. به عنوان مثال می توان به اعتبار مالیاتی برای خرید یک وسیله نقلیه الکتریکی و قیمت تضمین شده برای نیروی تجدیدپذیر فروخته شده به اپراتور یک شبکه برق اشاره کرد. تدارکات دولتی یکی دیگر از ابزارهای طرف تقاضا است، و همچنین اعتبارات مالیاتی برای نصب تولید انرژی تجدیدپذیر. ابزارهای سمت تقاضا این مزیت را دارند که رقابت بازار را در بین شرکتهایی که برای فروش به مشتریان رقابت میکنند، حفظ میکنند، اما با این وجود، حداقل بهطور موقت بازارها را مخدوش میکنند. بسیاری از مقررات قانون کاهش تورم که از انرژی پاک حمایت می کند، اساساً ابزارهای سمت تقاضا هستند که حاوی قوانین محتوای داخلی هستند.
بسیاری از شرکتها هنگام لابیگری روی ابزارهای سمت عرضه تمرکز میکنند، زیرا سیاستهای سمت عرضه میتوانند به طور محدود هدف قرار گیرند تا به کسب و کارشان مزیت بدهند. آنها انتظار دارند که سیاست های سمت تقاضا رقابت بیشتری را برای آنها ایجاد کند. اما لابی برای ترکیبی از سیاستهای طرف عرضه و تقاضا اغلب مؤثرتر است، زیرا ابزارهای سمت تقاضا اندازه بازار را افزایش میدهند و انگیزههای بیشتری به شرکتها برای سرمایهگذاری ایجاد میکند و ریسک این سرمایهگذاریها را کاهش میدهد.
اولویت های رقابتی و قصد دولت را درک کنید. هنگامی که سیاست ها هنوز در حال توسعه هستند، برای مدیران اجرایی مهم است که منافع چندگانه موجود را درک کنند. برای مثال، برای قانون چیپس و علم، بالاترین اولویت دولت تامین منابع داخلی نیمه هادی ها برای نیازهای دفاعی و زیرساخت های حیاتی بود. سازندگان نیمه هادی به نوبه خود برای رقابت در برابر رقابت خارجی کم هزینه کمک می خواستند.
اقتصاد جهانی ۹۰ تریلیون دلار تخمین زده می شود
دنیای تجارت جهانی امروز عمیقاً به هم مرتبط است. این امر چالش های زیادی را برای مدیران در سراسر جهان به همراه دارد. مقابله با پیچیدگی های تجارت بین المللی، تغییرات اقتصادی و تنش های سیاسی دشوار است. علاوه بر این، تجارت جهانی در حال تحول، مدیریت کسب و کارها را دشوار می کند.
برای مدیران، چندین مانع برای رفع وجود دارد. آنها به مسائلی مانند تفاوتهای زبانی، فرهنگهای مختلف و نظارت بر تیمهایی از سراسر جهان میپردازند. آنها همچنین باید با مبادله ارز ، تورم و درک محیط سیاسی کشورهای مختلف مقابله کنند. غلبه بر این چالش ها برای هر کسب و کاری که هدفش موفقیت در سطح جهانی است، کلیدی است.
مدیریت تیم های جهانی در مناطق زمانی مختلف و زمینه های فرهنگی پیچیده است.مبادله ارز و نرخ تورم بر جنبه های مالی تجارت جهانی تأثیر می گذارد.موانع زبان در مدیریت جهانی
مدیران اغلب به دلیل تفاوت زبانی در کار جهانی با موانع بزرگی روبرو هستند. برای موفقیت بسیار مهم است که به این موضوع فکر کنیم که چه زبان هایی در حوزه های جدید استفاده می شود. نادیده گرفتن این مرحله می تواند منجر به اشتباه در ارتباطات شود. این به موفقیت معاملات تجاری لطمه می زند. بنابراین، مدیران باید راههایی برای صحبت در مورد این شکافهای زبانی بیابند.
یکی از راه های کلیدی تغییر پیام های محصول به زبان محلی است. آنها می توانند با حرفه ای ها در ترجمه همکاری کنند یا از نرم افزار استفاده کنند. این باعث می شود که پیام به خوبی منتقل شود. وقتی مشتریان بفهمند که یک محصول چه کاری را بهتر انجام می دهد، به احتمال زیاد علاقه مند می شوند.
مدیران همچنین می توانند در جلسات یا هنگام انجام معاملات از مترجمان کمک بگیرند. این متخصصان به افراد کمک می کنند حتی اگر زبان مشترکی ندارند صحبت کنند. آنها مطمئن می شوند که هیچ چیز در ترجمه از بین نمی رود، از جمله معانی خاص مربوط به فرهنگ های مختلف. به این ترتیب همه می توانند بهتر با هم کار کنند.
تفاوت های ظریف فرهنگی و زمینه گذر از مشکلات زبانی به معنای ایجاد تفاوت های فرهنگی نیز هست. برای ارتباط واقعی، برای مدیران مهم است که آداب و رسوم و باورهای دیگران را بدانند.
_پیام محصول
_درک و تعامل مشتری افزایش یافته است
_دسترسی به بازار گسترده شده است
_استخدام مترجم برای تعاملات مهم
_ارتباط موثر در جلسات و مذاکرات تجاری
_انتقال دقیق تفاوت های ظریف و زمینه فرهنگی
_صلاحیت فرهنگی
_ارتباطات و درک بین فرهنگی بهبود یافته است
_سازگاری موفقیت آمیز با زمینه های فرهنگی متنوع
آگاهی از اهمیت زبان در برخورد با فرهنگ های دیگر قدم اول است. سپس، استفاده از استراتژی های هوشمند می تواند کار گروهی را تقویت کند، اشتباهات را کاهش دهد و فرصت هایی برای رشد و مشارکت ایجاد کند.
مدیریت تیم های جهانی به دلیل عوامل زیادی دشوار است. اینها شامل زبان ها، فرهنگ ها و مناطق زمانی مختلف است. مدیران برای اطمینان از کار گروهی موثر با چالش هایی روبرو هستند. اما، استفاده از تاکتیک ها و ابزارهای مناسب می تواند به غلبه بر این مسائل کمک کند و یک تیم جهانی قوی ایجاد کند.
درک فرهنگ های مختلف برای کار موثر با یکدیگر حیاتی است. این به ایجاد محیطی کمک می کند که در آن همه احساس ارزشمندی کنند. با انجام این کار، مدیران می توانند به تیم خود کمک کنند خلاقیت بیشتری داشته باشند و مشکلات را بهتر حل کنند.
برخورد با مناطق زمانی مختلف نیاز به انعطاف دارد. مدیران باید قوانین روشنی را برای زمانی که اعضای تیم باید در دسترس باشند تعیین کنند. فناوری، مانند ابزارهای جلسات مجازی، میتواند به تیمها کمک کند تا علیرغم مسافت، در زمان واقعی با هم کار کنند.
همچتین نرخ ارز می تواند به سرعت تغییر کند و بر سود شرکت ها در سراسر جهان تأثیر بگذارد. حتی یک تغییر کوچک نرخ می تواند باعث مشکلات مالی بزرگ شود. برای مدیران بسیار مهم است که هوشیار باشند و برای مدیریت این تغییرات و محافظت از کسب و کار خود سریع عمل کنند.
همچنین نرخ تورم از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. آنها می توانند هزینه مواد، نیروی کار و قیمت محصولات را تغییر دهند. هنگام تعیین قیمت ها و مدیریت هزینه ها، مدیران باید این تغییرات را در نظر داشته باشند. دانستن تورم به حفظ رقابت و سودآوری یک تجارت در سطح جهانی کمک می کند.
برای رسیدگی به مسائل ارزی و تورم، روش گسترده تری مورد نیاز است. این شامل پیش بینی امور مالی، استفاده از پوشش ریسک و ایجاد روابط بانکی قوی است. این اقدامات تأثیر تغییرات نرخ ارز را بر تجارت کاهش می دهد.
برخورد مناسب با مبادلات ارزی و تورم برای مدیران جهانی ضروری است. به روز ماندن و استفاده از استراتژی های خوب کلیدی است. با دانش و مشاوره صحیح، مدیران می توانند با این چالش ها مقابله کنند. این به کسب و کارها در یک بازار جهانی کمک می کند.
نرخ ریسک و شرایط رژیمی ارزی هم از دیگر داستان هاست.
سیاست خارجی؛ سیاست ها و روابط کلیدی در دنیای پیچیده مدیریت جهانی است. مدیران باید تصمیمات و قوانین دولت را درک کنند و نسبت به آن واکنش نشان دهند. این موارد بر بسیاری از بخشهای کسبوکار آنها تأثیر میگذارد، از مالیات گرفته تا نحوه استخدام افراد.
دانستن در مورد صحنه سیاسی در حال تغییر حیاتی است. مثلا در درک مالیات و قوانین کار. این به مدیران کمک می کند تا انتخاب های خوبی داشته باشند و با چالش های جدید سازگار شوند.
مدیران جهانی باید عمیقاً سیاست بین المللی را درک کنند. آنها تغییرات سیاسی را دنبال می کنند تا برای قوانین جدید آماده شوند. این به آنها کمک میکند تا ریسکها را کاهش دهند، شانسها را شناسایی کنند و عملکرد کسبوکارشان را بهبود بخشند.
ایالات متحده با توجه به پیمان آینده و فرآیندهای اصلاحی جاری در نهادهای بین المللی و با توجه به نیاز فوری به تحقق اهداف مشترک خود به منظور تحقق وعده های سازمان ملل متحد و سایر سازمان های بین المللی مرتبط در سراسر جهان، با تأیید تعهد فعلی «دعوت به اقدام» برای تلاش برای یک سیستم چندجانبه تقویتشده که ریشه در اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد و حقوق بینالملل دارد، با نهادهای تجدیدشده و حکومتداری اصلاحشده که نمایندهتر، مؤثرتر،شفافتر و پاسخگوتر باشد، منعکس کننده واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرن بیست و یکم است.
با در نظر گرفتن مسئولیت گروه جی ۲۰ برای تلاش در جهت اصلاح سازمان ملل متحد با نزدیک شدن به هشتادمین سالگرد تاسیس این سازمان در سال ۲۰۲۵؛
متعهد شدند که مجمع عمومی را از طریق:
تقویت نقش مجمع عمومی به عنوان ارگان اصلی مشورتی، سیاست گذاری و نماینده سازمان ملل برای حمایت از اهداف و اصول منشور ملل متحد، از جمله در مورد مسائل مربوط به حفظ صلح و امنیت بین المللی، از طریق بهبود و تشدید. تعامل با شورای امنیت؛
رویهها و رویههای تحولآفرین که اقتدار را به رسمیت میشناسد و اثربخشی و کارایی مجمع عمومی را در راستای منشور سازمان ملل افزایش میدهد.
اصلاحات متحول کننده ای که آن را با واقعیت ها و خواسته های قرن بیست و یکم همسو می کند، آن را نماینده، فراگیر، کارآمد، مؤثر، دموکراتیک و پاسخگوتر می کند و برای کل اعضای سازمان ملل متحد شفاف تر می کند و امکان تقسیم مسئولیت بهتر در میان همه اعضای سازمان ملل را فراهم می کند. اعضا؛
بهبود اثربخشی و شفافیت روش های کاری آن
هم افزایی و انسجام بیشتر با آژانسها، صندوقها و برنامههای سازمان ملل برای ارتقای بهتر توسعه پایدار در سه بعد آن و کمک به کشورهای عضو در دستیابی به اهداف توسعه پایدار (SDGs).
افزایش انسجام شورای اقتصادی و اجتماعی و تعامل بیشتر با نهادهای مالی بینالمللی، بهویژه در داخل مجمع سیاسی سطح عالی، و مجامع همکاریهای اقتصادی بینالمللی، مانند G20، در عین احترام به مکانیسمهای حاکمیتی موجود و دستورات مستقل از سازمان ملل؛
نقش تقویت شده در رسیدگی فعالانه به علل و محرکهای اصلی درگیریها و با بسیج حمایت سیاسی و مالی برای پیشگیری ملی، حفظ صلح و تلاشهای صلحسازی، بهویژه برای جلوگیری از بازگشت احتمالی به درگیری، مطابق با دستور کمیسیون؛
تعامل منظم با شورای امنیت، مجمع عمومی، و شورای اقتصادی و اجتماعی به منظور تکمیل کار آنها به طور فزاینده ای، از جمله در انتقال ماموریت های سازمان ملل؛
تعامل سیستماتیک و فعال تر با صندوق صلح، و همچنین با کمک کنندگان و مؤسسات مالی، به ویژه بانک های توسعه چندجانبه؛
ترویج تعامل استراتژیک و تکمیلی بین معماری صلح سازمان ملل متحد و ترتیبات منطقه ای و زیر منطقه ای در ایجاد صلح.
ما برای اطمینان از نمایندگی بیشتر دبیرخانه سازمان ملل از طریق:
شفافیت، توزیع عادلانه جغرافیایی، چرخش ملیتها، شایستگی و توازن جنسیتی در پر کردن پستها، بهویژه در سطوح ارشد، در سراسر سیستم سازمان ملل متحد و تاکید مجدد بر اینکه هیچ پستی نباید در انحصار هیچ کشور عضو یا گروهی از دولتها در نظر گرفته شود. اصلاح معماری مالی بین المللی
با استقبال از پیشرفت اخیر در حاکمیت مالی جهانی و اذعان به اهمیت و فوریت بهبودها و اصلاحات بیشتر برای دستیابی به یک سیستم مالی بین المللی متناسب با هدف، با هدف تسریع پیشرفت در جهت دستیابی به دستور کار ۲۰۳۰ و اهداف توسعه توسعه پایدار؛
دستیابی به یک سیستم مالی بینالمللی که به طور قابل توجهی بودجه بیشتری را برای کمک به کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای بازار نوظهور برای مبارزه با فقر، مقابله با چالشهای جهانی، از جمله تغییرات آب و هوا، و به حداکثر رساندن تأثیر توسعه ارائه میکند.
پرداختن به نیاز به یک سیستم مالی توسعه بین المللی که برای هدف مناسب باشد، از جمله برای مقیاس نیاز و عمق شوک های پیش روی کشورهای در حال توسعه، به ویژه فقیرترین و آسیب پذیرترین کشورها؛
ارائه بانکهای توسعه چندجانبه بهتر، بزرگتر و مؤثرتر برای رسیدگی بهتر به اهداف توسعه پایدار کشورها و همچنین چالشهای جهانی و منطقهای با احساسی دوباره از فوریت و عزم و تمرکز مستمر بر رسیدگی به نیازهای توسعه و اولویتهای کشورهای پایین و کشورهای با درآمد متوسط
بسیج جمعی از منابع مالی بیشتر و امتیازی برای تقویت ظرفیت بانک جهانی برای حمایت از کشورهای با درآمد کم و متوسط که برای رسیدگی به چالش های جهانی به کمک نیاز دارند، با چارچوبی روشن برای تخصیص منابع کمیاب امتیازی، و ارائه حمایت قوی از فقیرترین کشورها.
با تاکید بر نیاز به تقویت نمایندگی و صدای کشورهای در حال توسعه در تصمیم گیری در MDB ها و سایر موسسات اقتصادی و مالی بین المللی برای ارائه نهادهای موثرتر، معتبرتر، پاسخگوتر و قانونی تر.
همکاری ایران با چین در صورت تداوم تحریم، تک بعدی، غیرپویا، نامانا، موقت و در چارچوب رشد درآمد ناشی از تحریم ایران و کاملا به نفع چین است.
ایران کشوری با نفوذ مهم منطقه ای و بین المللی و شریک چین است. اهمیت استراتژیک روابط چین و ایران با سرعت بیشتری در حال رخ دادن دگرگونی های جهان که در یک قرن گذشته دیده نشده است، بینالمللی و منطقهای چگونه تغییر کند، چین بدون هیچ گونه تغییری همکاری دوستانه با ایران را توسعه خواهد داد.
طرف چینی از ایران در حفظ حاکمیت ملی، امنیت و عزت ملی، پیشبرد مستمر توسعه اقتصادی و اجتماعی خود و بهبود و تعمیق روابط حسن همجواری و دوستانه با کشورهای همسایه حمایت می کند. چین آماده همکاری با ایران برای حمایت قاطع از یکدیگر، حفظ آماده تقویت مبادلات و همکاریها با ایران در زمینههای مختلف، ارتقای پایدار و پایدار مشارکت راهبردی همه جانبه بین دو کشور و سود بیشتر برای دو ملت است. و نظم بین المللی را عادلانه تر و عادلانه تر کند.