فاتح؛ یک جهان فرهنگ پیچیده در عطر سیب
باغشهر کرج رنگ و بویش خیلی وقت است که عوض شده . این خطه ی زیباکه در دامنه البرزکوه ، خودنمایی می کند دیگر نمی توان با باغات و روانی آب هایش و هوای مطبوعش گره زد . تا بیایی در آغوش خیال زمان بروی ، لودر هوای ناپاکی ریه های ات را صاف کرده و روکشی از آسفالت سیاه تغییر کاربری های ذهن را بسان مهمانی ناخوانده، حواله نگاهت می کند.
برای صفای جان به زیباترین و پر رمز و رازترین نقطه شهر پناه می برم. آنجا که کوچه هایش بوی جهان دارد و عطر خشت های تاریخ.
کوچه هایی که درختانش در آغوش هم فرو رفته اند و بوسه های آشنایی را بر لبان باد و هزاره ها (بلبلان) می نشانند. با تاریخ دهه های پیش هم قدم می شوم و دیوار های اطلسی و نیلوفری را با انگشتان ضعیفم گز می کنم.
دوست دارم لحظه های آبادانی را در موهای بافته شده ی غنج زده کوچه باغ جهانشاهی آن دوران و ویرانی این دوران را در رویا تصور کنم.
بوی عطر چای جهان
بوی عطر شکوفه های سیب و گیلاس و نوبرانه های درختان سترگ گردو که وقتی از شاخه جدا می شوند، کودکان چون عقربه های ترمز بریده ساعت ، با هیاهو مشغول جمع آوری شان اند تا گوشه ای دنج بنشینند و غنیمت های فتح شده خویش را با سنگ صیقل داده شده فکرشان بشکنند و دستهای کوچک شان را زیر رنگ پوست گردوهای غنیمتی، نقاشی کنند.
باغ های خسته در دل شان هزاران درخت تشنه را فریاد می زنند و شب ها برای هم مثنوی درد شاهزاده فاتح آبادانی خفته در کنارشان را مثل قصه هزارویک شب تکرار می کنند. شاید خواب شان ببرد و باز فاتح قصه شان با اسب سپید از راه برسد و دوباره دستی از مهر بر سرو روی شان بکشد. اینجا یک جهان فرهنگ مدفون دست های ناملایمات است.
جهانشهر !!!
جهانشهر را از کوچه هایش می توانی به تصویر بکشی. از مجموعه های پر رمز و راز تاریخش که بر سر در زنگ زده اما ایستاده اش ، رد پای جهان را می توانی بیابی.معلوم است خالقش عاشقی بیش نبوده که این گونه بر روی آبادانی هایش نام جهان را نگاشته.
گوشه ای کنار زیباترین برکه خیالم می نشینم. آنجا که برگ ها از تن پاییز رقصان در جوی آبی که صدای شرشرش ، قاصدک ها را به آواز وا می دارند، می افتند. گوشم را به ترنم باران می سپارم تا قطره هایش را مثل یک ارکستر سمفونی هم نوا کنم..
تاریخ جهانشهر که نه باغشهر کرج را ورق می زنم ..
نقطه سرخط….
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند!
شک ندارم که یزدی ها خود طبیعت اند و برای خاک ارزشی چنان قائل اند که آن را مثل زر عزیز و گرانبها می دانند. این را از شناسنامه اولین های شان در تاریخ شهرسازی می توان آشکارا دید. اولین شهر خشتی جهان که با دست همین مردمان خلق شد. حال اگر خاک را با چاشنی صداقت و خلوص بخواهی آغشته کنی می توانی مزه پاکی و یکرنگی را زیر زبان آبادانی بچشی.
کرج مرهون همین مزه چاشنی دار آبادانی است که اتفاقا نامش نیز صداقت است وراستی!
محمدصادق فاتح یزدی کسی که باغشهر کرج را رونق داد و موتور صنعت را در این روستای خوش آب و هوا روشن کرد.
مردی که با تمام توان و فکر و اندیشه خود شعله فانوس سرمایه و پشتکار را بالا برد تا خود میخ صنعت کشور را در زمین کرج بکوبد. پتک همت را بر سندان تقویت صنعت تولید و تجارت محکم زد تا آنجا که نامش سرافراز نیکی بماند. او چنان آستین هایش را برای رونق این شهر و ارتقا صنعت کشور بالا زد که تا ابدیت صنعت و طبیعت مرهون وی خواهد بود.
فاتح برای مردم تلاش کرد و مردم بر سر سفره بی حسابش نشستند و لقمه حلال دهان یکدیگر گذاشتند. چه کسی می دانست روزی جوانی از دیاری دیگر خواهد آمد و از کارگری به کارآفرینی و پیشرفت این کلانشهر دست می زند.
افراد زیادی را می شناسم که زندگی خود را مدیون فاتح می دانند.
می گویند او ابتدا کشاورز زاده ای بیش نبوده و با تلاش زیاد موفق به خرید قطعه ای زمین کشاورزی می شود و کم کم آن را رونق می دهد و باغات سیب را در محدوده ای که هم اکنون به جهانشهر معروف است، آباد می کند و هم ولایتی های خود را برای رسیدن به زندگی بهتر به کرج می خواند و آنان نه که کارگر وی محسوب می شدند بلکه هم سفره او تلقی می شوند.
محمد صادق فاتح یزدی مؤسس منطقه جهانشهر کرج، تنها بسنده به زمین کشاورزی و زراعت نمی کند بلکه به این می اندیشد که کشاورزی در کنار صنعت و تولید جانی تازه می یابد که با همین تفکر، کارخانجات چون جهان چیت و روغن نباتی جهان را تاسیس می کند.
آنچه جهان را جهان جلوه می کند جز از اندیشه نیکو با روانی نیکوتر با نام مسئولیت و تعهد وی به بهتر زیستن مردم زمانه خویش است که در دایره زندگی سبب می شود که اکثر کارخانجات تاسیسی با پیشوند نام جهان دایر شوند و برند «جهان» جهان نمای صنعت شود.
اهالی چهارصد دستگاه محله ای که مخصوص کاگران یزدی و هم سفره گان فاتح یزدی محسوب می شدند، از آمدن فاتح البرز به کرج چنین یاد می کنند، سالها پیش، یزد درگیر خشکسالی، قحطی و بیکاری می شود، به همین سبب تعدادی از اهالی یزد برای یافتن کار و در نهایت مکانی مناسب برای ادامه زندگی و همچنین (برای آنان که اندکی اوضاع مالی بهتری در آن شرایط داشتند) سرمایه گذاری به منطقه کرج مهاجرت می کنند که شخص آقای فاتح نیز از جمله این افراد بود.
«سخن که بدینجا می رسد اهالی درودی از عمق وجود، به روانش می فرستند و می گویند نور به قبرت بباره حاجی»...
فاتح یزدی با بهره مندی از هوش و ذکاوت، باعث رونق اقتصاد و بازار کار در کرج پیش از انقلاب شد که خود گام موثری در دوره خویش بوده . آنهم با وجود خیلی از سرمایه داران ..
🔶 فاتح خالق برند جهان
ماه آسمان اقبال فاتح تابان تر از قبل می شود و علاوه بر ساخت کارخانه جهان چیت در نزدیکی زمین کشاورزی با هدف تجاری سازی صنعت برند «جهان» را برای کارخانجات خود بر می گزیند.
🔶هویت بخشی کرج با برند صنعتی جهان
هویت صنعتی کرج در شناسنامه تاریخ آنهم با کارخانجات متعدی با نام «جهان» رقم می خورد.
🔶تاسیس هفت کارخانه و کارگاه صنعتی از سوی فاتح
_ کارخانه «جهان چیت» در ۱۳۳۵ تاسیس می شود
_ تاسیس کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال ۱۳۳۶
_ تاسیس «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال ۱۳۴۱ (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانهی جهانچیت صورت میگیرد و در داخل محله چهارصددستگاه قرار دارد)
_ تاسیس کارخانه «یخ سازی جهان» در سال ۱۳۴۲
_ تاسیس کارخانه «روغن موتور جهان» در سال ۱۳۴۴
_ تاسیس «سردخانه میوه جهان» در سال ۱۳۴۴
_ تاسیس کارخانجات «پلاستیکسازی آرمه» در سال ۱۳۴۷
_ تاسیس «شرکت آبادانی جهان»در سال ۱۳۴۷
_ آنچه نباید از نظر دور بماند این که نقش اثرگذار
مجموعه کارخانجاتِ جهان بود که چرخه تولیدات صنعتی ایران روی ریل قرار گرفت. بطور مثال جهان چیت، ۱۵ درصد تولیدات نساجی ایران را به خود اختصاص داده بود و کارخانه پلاستیک سازی آرمه هم حدود یک سوم از محصولاتی چون کیسه گونی، چتائی، رومیزی و پارچههای دکوراسیون و توری کشور را تولید میکرد.
فاتح به تاسیس کارخانجات در کرج بسنده نکرد و کارخانجاتی نیز در دیگر شهرهای کشور داشته که از جمله میتوان به کارخانه چای در رامسر، کارخانه «بسته بندی چای جهان» در تهران و کارخانه «پشم بافی جهان» در قاسم آباد تهران اشاره کرد.
🔶باغ سیب فاتح
احداث ۱۵۰ هکتار باغات میوه و حدود ۸۰ هکتار جنگل چوبهای صنعتی و احداث ۵ حلقه چاه عمیق را نام برد. این مجموعه، در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمینهای زراعی کرج، موقعیت کشاوزی کرج را بهبود دادند. همچنین احداث سردخانه ای با ظرفیت ۱۲۰۰ تن که امکان نگهداری محصولات کشاورزی را برای حدود ۱۰ ماه فراهم میآورده است. این سردخانه در شهری ساخته میشود که در آن روزها «پایتخت کشاورزی نوین» خوانده میشده است.
فاتح یک دامداری نیز در سال ۱۳۴۱ تاسیس میکند که زیر نظر اداره دامپزشکی اداره میشده است.
ایجاد فرصتهای شغلی جدید در کرج
در سال ۱۳۴۷ تعداد کارگران و کارمندان مجموعه صنعتی و کشاورزی جهان در شهر کرج بالغ بر ۳۰۰۰ نفر بوده است. این افراد در نساجی، روغن نباتی، روغن موتور، پلاستیکسازی، یخسازی، سردخانه، دامداری و کشاوزی اشتغال داشتهاند. اگر بعد خانوار را در آن سالها ۵ نفر در نظر بگیریم یعنی هر خانواده شامل پدر، مادر و سه فرزند باشد، به این ترتیب، تنها در سطح شهر کرج حدود ۱۵ هزار نفر از این مجموعه به صورت مستقیم ارتزاق میکردهاند. با توجه به گستره کشوری بازار محصولات این کارخانجات، این عدد در سطح ملی، بزرگتر هم بوده است.
🔶خیری که دانایی و آگاهی را گسترش داد
فاتح در هریوای کرج به حوزه دانش و بهداشت نیز توجه ویژه داشت.
که طبق گفته اندیشمند و مدیرعامل بنیاد خیریه فاتح جناب هوشیار که اصرار بر برجسته کردن نقش این خیر و کارآفرین بزرگ دارد:
ساخت ۱۷مدرسه و آموزشگاه است که او دبستان فاتح را در ۱۳۳۵ و دبستان تعاونی جهان چیت را در ۱۳۴۳ احداث میکند که هر کدام شش کلاس داشته اند. علاوه بر کرج، دو دبستان دیگر نیز میسازد که یکی در تهران و دیگری در مهرآباد مشهد است.
ایجاد دو ساختمان پیکار با بیسوادی برای کارگران و ساکنین محل نیز با پیگیری و حمایت سندیکای کارگری انجام میگیرد. اما تاثیرگذارترین فعالیت او در این زمینه، احداث «آموزشگاه حرفهای فاتح» است که امروز به نام مرکز آموزش فنی و حرفهای در منطقه جهانشهر کرج شناخته میشود.
فاتح به خوبی در آن سالها در مییابد که، دانش و فن کنار هم می تواند تولید و در نهایت حوزه تجارت را تقویت و در نهایت موجب رشد و توسعه شهر و به تبع آن کشور شود. لذا لازمه رسیدن به این نقطه آموزش های تخصصی است. به همین دلیل آموزش های تخصصی را رایگان اعلام کرد تا همه بتوانند به طور یکسان از این موقعیت بهره ببرند.
🔶پیوندی از عشق و هم سفره گی
دو محله «چهارصد دستگاه» و «جهانشهر» به فاصله بسیار کمی از هم برای کارگران و کارمندان ایجاد می شود.
از آنجا که بهداشت و درمان آمیخته با زندگی انسان هاست، دست به ساخت مراکز درمانی می زند که از جمله آن، می توان به
درمانگاه راستروش فعلی در محله چهارصد دستگاه، بیمارستان شهید مدنی(شیروخورشید سابق)، اهدا زمین ساختمان هلال احمر(شیروخورشید سابق) اشاره کرد. اما کار به اینجا ختم نمی شود بلکه به فکر ساخت عبادتگاهی در خور شأن نیز برای مردم این نقطه از کرج می شود. که مسجد جامع چهارصد دستگاه وساخت مسجد رسول اکرم با اهداء زمین و تخصیص یک میلیون و ۵۰۰ هزار ریال که پس از فوت او به پایان رسید. همچنین آموزشگاه پرستاری و پرورشگاهی جهت نگهداری ۲۵۰ کودک در کرج به نام دارلایتام حضرت فاطمه
ساخت کافه جهان، اهدا زمین برای قبرستان حاجیآباد، ساخت زورخانه فاتح، از این کوچه که گذر کنیم بوی شکوفه های سیب و گلابی دیرزمانی ما را مدهوش خود می کند.
درختانی تنومند که دوران کهنسالی خود را با شکوه تمام سپری می کنند و با آغوش باز کوچه های جهانشهر را به خود می فشارند.
اما جای تاسف است که حال درختان خوب نیست . جان شان از بی مهری به تنگ آمده. تغییر کاربری های پی در پی، زخم کاری بر پیکرشان خورده است. کسی آمد از دیاری غریب به شهری جان بخشید اما کسان دیگری روحش را خدشه دار کردند. چرا؟ چون او به دنبال هضم نامش در هر لقمه نان نبود. تا بدانجا که، مدفنش به دور از هر گور رسمی با نام ونشان در قبرستانی خاص است. آنچه او را به رامش و عشق می رساند، آسوده گی در پهنه دامن درختانی است که خود برای شان، زحمت کشید و با هر فصل در برشان قصه گفت. اما این که ما بدانیم وپاس نداریم مثل فصل بی باران می ماند.
محمدباقر هوشیار مدیرعامل بنیاد خیریه فاتح، می گوید: بنیاد خیریه فاتح بنا شد تا بتواند پاس دار ، ارزش های این مرد بزرگ باشد و همچنین با اندیشه ورزی نامداری وی (فاتح) را در دل تاریخ فراموش شده، زنده کند.
به همین سبب بناست ازسوی این بنیاد تحت عنوان مطالبه گری، فرهنگسرایی در کنار آرامگاه او ساخته شود تا مردم با شخصیت و اقدامات زنده یاد محمدصادق فاتح بیشتر آشنا شده و پاس دار اقدامات و اندیشه خیرخواهانه اش باشند.
نویسنده: مسیحااقتداریان