
پنجاه کیلومترِ مقدس: پاسدارِ بیدار باش/از خزر تا زنگزور: هر وجب، برگِ زرّینِ وطن
نویسنده: مهراب رجبی
پس از استقبال گرم خوانندگان ارجمند از یادداشت پیشین با عنوان «آقای سخنگو سهواً اشتباه کردند»، این بار با قلبی امیدوار و دلی اندوهگین، پرسشی را با شما در میان میگذارم: «بانوی سخنگو، آیا ممکن است بیمهری ناخواستهای در کار بوده باشد؟»
در آن نوشتار، با تأکید بر اهمیت استراتژیک مرزهای کشورمان با کشور ارمنستان ،دالان زنگزور،مرزهای امید، مرزهای تنفّس و انفاس مسیحا، در هر سه عرصه؛ ژئوپلتیک، ژئو اکونومیک و ژئو استراتژیک میهن، یادآور شده بودم که از سهو سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه در محاسبه طول مرزها یاد کردیم. اما اکنون، با مشاهده مصاحبه اخیر سرکار خانم دکتر مهاجرانی، سخنگوی محترم دولت، دریغا که باید بپرسیم: «این بار، آیا سهوی دیگر رخ داده یا عمدی از نو؟»
او در پاسخ به پرسشگری با انگیزه خبرنگاری دلسوز، با در دست داشتن نقشهای از مرزهای شمال غرب، اشاره به منطقه زنگزور کرد و گفت:
«این تیکه، زنگزور است!؟»
«قرار نیست کل مرزهای شمالی از دست برود!؟ »
گویا ناخواسته، چنان کرد که گویی مرز ۸۰۰ کیلومتری ایران از خزر تا ترکیه، از بستر آستارا چای تا روستای دارکلان، اصلیتر است و آن «پنجاه کیلومتر» زنگزور، چندان گرانقدر نیست! این نگاه، ناخودآگاه یادآور سخن آن پادشاه قاجار بود که سهم ایران از خزر را «جرعهای آب شور» خواند و فراموش کرد که هر وجب خاک، برگ زرّین تاریخ این ملک است.
آیا ممکن است این برداشت پیش آید که گویا «نوردوز» را میتوان نادیده گرفت؟ حال آنکه هیچ گذرگاهی جایگزین دیگری نیست؛ هر کرانهای ،از آستارا تا پلدشت، گلی از گلبرگهای سرزمین مادری است.
به دانش و میهندوستی بانوی ارجمند، ایمان دارم و امیدوارم این سخنان نیز برخاسته از سادهانگاری ناخواسته باشد. هرچند ایشان به لزوم «حفظ تمامیت ارضی» اشاره کردند، ولی شایسته است در نشستی ویژه، با بیانی شفافتر:
۱. ابهامهای پیشآمده را بزدایند
۲. بر اهمیت همهجانبهی مرزها
۳. از نوردوز تا زنگزور ، مهر تأیید بزنند.
باشد که چنان کنند که فردوسی بزرگ فرمود: «میان سپهدار و آن سروبن / زنی بود
گوینده، شیرینسخن»
پاینده باد ایران