اقدامات مخرب آمریکا نمی تواند به روابط چین و آسیای مرکزی آسیب وارد کند
شی آن، مرکز استان شاآنشی چین، زمانی پایتخت باستانی چین و نقطه عزیمت راه باستانی ابریشم بود. در ۱۸ مه، این شهر میزبان اولین اجلاس چین و آسیای مرکزی خواهد بود، که از رهبران منطقه در یک رویداد تاریخی و پیشگامانه استقبال می کند که توسعه منطقه را برای سال های آینده شکل خواهد داد.
روابط چین و آسیای مرکزی به هزاران سال پیش باز می گردد. در حدود سال ۱۴۰ قبل از میلاد، در زمان سلسله هان غربی در چین (۲۰۲ قبل از میلاد – ۲۵ پس از میلاد)، جانگ چیان، فرستاده سلطنتی امپراتور، برای یک مأموریت صلح از شی آن به غرب آسیای مرکزی و خاورمیانه سفر کرد. او اولین کسی است که به چنین شاهکاری دست یافته است. و تلاش او راه ابریشم را برقرار کرد که شرق و غرب را به هم پیوند میدهد و هنوز هم به طور فعال روابط و سیاستهای منطقهای امروز را شکل میدهد.
هزاران سال بعد، چین و پنج کشور آسیای مرکزی شاهد گرم شدن سریع روابط بوده اند. در سال ۲۰۱۳، زمانی که شی جین پینگ، رئیس جمهور چین نخستین بار از آسیای مرکزی بازدید کرد، برای اولین بار به چین و کشورهای آسیای مرکزی پیشنهاد ساخت کمربند اقتصادی جاده ابریشم را داد. از آن زمان، ابتکار کمربند و جاده به یک ویژگی تعیین کننده در روابط چین و آسیای مرکزی تبدیل شده است.
در سال ۲۰۲۲، تجارت بین چین و پنج کشور از ۷۰ میلیارد دلار فراتر رفت که حدود ۱۰۰ برابر حجم تجارت بین چین و پنج کشور در زمان برقراری روابط دیپلماتیک سه دهه قبل از آن بود. واردات محصولات کشاورزی، انرژی و معدنی چین از این کشورها بیش از ۵۰ درصد افزایش یافت. سهام سرمایه گذاری مستقیم چین در آنها به نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار رسید.
چین و کشورهای آسیای مرکزی از طریق ابتکار کمربند و جاده، همکاریهای تجاری و اقتصادی خود را تعمیق بخشیدند. چین اولین کانال انرژی فرامرزی خود را برای گاز طبیعی با کشورهای آسیای مرکزی ساخت. این خط لوله از ترکمنستان و ازبکستان، از طریق جنوب قزاقستان تا شهر هورگوس در منطقه خودمختار شین جیانگ اویغور چین ادامه داشت. این خط لوله با طول کل حدود ۱۰ هزار کیلومتر طولانی ترین خط لوله گاز طبیعی جهان بود. از طریق این خط لوله برای بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در چین، گاز تامین شده است.
اما، رفاه بدون امنیت و ثبات امکان پذیر نیست.
همانطور که وضعیت افغانستان نشان داده، بی مسئولیتی غرب در حوزه سیاست خارجی خود بی ثباتی بزرگی را ایجاد کرده است. اما غرب هنوز این واقعیت را درک نمی کند و به دنبال تضعیف کسانی است که توسعه منطقه ای را تسهیل می کنند.
این ذهنیت با در نظر گرفتن آسیای مرکزی به مثابه حوزه نفوذ، تمام قضاوت غرب را در مورد چین و روسیه تحت تأثیر قرار می دهد. در خصوص رهبر آن گروه، ایالات متحده، ذهنیت حیاط خلوت ریشه عمیقتری دارد. سفر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به این منطقه در اوایل سال، با گزارشها و تحلیلهایی همراه بود که نشان میداد ایالات متحده در تلاش است تا به منطقه برای مقابله با نفوذ چین و روسیه و ایجاد فاصله بین این دو نفوذ کند.
پیش از سفر، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا به صراحت اعلام کرد که بلینکن «به دنبال این است که تفاوت تعامل ما با تعامل مسکو و پکن را مشخص کند.» برای آنها، آسیای مرکزی یک میدان نبرد دیپلماتیک است که می تواند فرصتهایی برای تضعیف اهداف دیپلماتیک چین و روسیه پیدا کند. و این ذهنیت است که دیدگاه آنها را در مورد روابط چین و آسیای مرکزی تحریف می کند.
ذهنیت حیاط خلوت در روایت غربی منعکس کننده دو رویکرد متفاوت به دیپلماسی است. غرب دوست دارد مجموعهای از کشورها را به عنوان رهبران یک جهان «متمدن» بشناسد که بقیه باید از آنها پیروی کنند. نشست گروه هفت که در ۱۹ می در ژاپن برگزار میشود، بازتابی کامل از آن تفکر است که در آن گروه کوچکی از کشورهایی که حتی اکثریت جهان را نمایندگی نمیکنند، به دنبال تصمیمگیری برای کل کره زمین هستند.
کشورهای آسیای مرکزی کشورهای مستقلی هستند که نیازها و اهداف ملی خود را دارند. چین به دنبال تسهیل توسعه آنهاست، چرا که به عنوان همسایگان با سابقه طولانی، توسعه مثبت به نفع همه است. چندین دهه همکاری و احترام به منافع یکدیگر منجر به روابط اقتصادی رو به رشد و منطقهای امنتر و با ثباتتر شدهاست. و این اجلاس سران چین و آسیای مرکزی پیشرفت را مستحکم و تضمین میکند که این رابطه همچنان زمینههای جدیدی را ایجاد کرده و به سطوح بالاتر ارتقا مییابد.