آمریکا قهرمان حقوق بشر ریاکارانه!
«آنتونی مورتی» دانشیار «دپارتمان ارتباطات و رهبری سازمانی» در «دانشگاه رابرت موریس» ایالت پنسیلوانیا طی یادداشتی در روزنامه «گلوبال تایمز» به رویکردهای ریاکارانه ایالات متحده در قبال موضوع حقوق بشر پرداخته است.
ما باید دو رویداد مهم را که در جمعه ۲۲ مارس (۳ فروردین) رخ داد، به خاطر آوریم.
آن روز جمعه با تلاش به رهبری آمریکا برای دستیابی به قطعنامه آتش بس در شورای امنیت به منظور آرام سازی فاجعه انسانی جاری در غزه، شروع شد. این تلاش شکست خورد. منتقدان به درستی اشاره کردند که قطعنامه ناکام ایالات متحده به اندازه کافی به محکومیت اسرائیل نپرداخته بود. برای مثال نماینده روسیه در سازمان ملل گفت پیش نویس آمریکا «چراغ سبز موثر» به اسرائیل برای انجام عملیات نظامی در جنوب غزه است.
قطعنامههای قبلی شکست خورده بود زیرا ایالات متحده تمایلی به پذیرش لحنی که خواستار یک آتش بس بی قید و شرط میشد، نداشت.
همان روزی که قطعنامه پیشنهادی آمریکا وتو شد، بزرگترین سالن کنسرت در مسکو صحنه یک حمله تروریستی بود. شهردار مسکو این حمله را یک «تراژدی عظیم» توصیف کرد.
اینکه کاخ سفید هم چنین احساسی را داشت یا نه مشخص نیست. بایدن خودش بلافاصه با مردم آمریکا درباره حمله مسکو صحبت نکرد. با این وجود، در ماه اکتبر اندکی پس از وقایع ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که باعث شروع حملات اسرائیل در غزه شد، حمایت قوی خود را از اسرائیل ابراز داشت.
دلیلی وجود ندارد که باور کنیم او یک بیانیه عمومی درباره قتل عام مسکو صادر کند؛ دشمنی که میان او و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه پیش رفته، تقریبا به طور قطع یک «دلیل» به بایدن میدهد تا خاموش باقی بماند.
این همان کاخ سفیدی است که فورا از آمریکاییها میخواهد حمایت مداوم خود را حتی اگر با دعا کردن باشد، برای قربانیان ترور، یک بلای طبیعی، حادثه یا هر چیز دیگر، نشان دهند.
اما روز جمعه به اندازه کافی نبود. البته کاخ سفید فورا اعلام کرد شواهدی مبنی بر ارتباط حمله مسکو با اوکراین وجود ندارد، بیانیهای که مقامات روسی را بر آن داشت تا همتایان آمریکایی خود را به چالش بکشند تا هر گونه اطلاعاتی که احتمالا درباره گروههایی که احتمالا این حمله را انجام دادهاند، به اشتراک بگذارند.
روزنامه «وال استریت ژورنال» گزارش داد که هشدارهای یک حمله احتمالی از سوی واشنگتن به مسکو داده شده بود.
وبسایت وزارت خارجه ایالات متحده با افتخار نوشته که «حفاظت از حقوق اساسی بشر، سنگ بنای تاسیس ایالات متحده طی ۲۰۰ سال گذشته بوده است. از آن زمان، هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا ترویج احترام به حقوق بشر بوده همانگونه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجانده شده است.»
مردم فلسطین و روسیه حق دارند اگر این موضوع را زیر سوال ببرند. هر دو احتمالا به خاطر دارند که سازمانهای بینالمللی عدم تعهد آمریکا به «حفاظت از حقوق اساسی بشر» را تایید کردهاند.
به زعم یکی از همین گزارشها که درباره پیشگیری از جنایات ناشی از نفرت است، آمریکا در خصوص خشونت با اسلحه و استفاده بیش از حد از زور توسط سازمانهای پلیس کوتاهی کرده است.
سازمانی دیگری اعلام کرده که آمریکا در بین ۱۰ کشور برتر در حوزه آزادی قرار ندارد. شاید سرزنش آمیزتر این باشد که ایالات متحده تقریبا بعد از تمام متحدان اروپایی نزدیک خود در این حوزه قرار دارد.
پشتیبانی موقعیتی از حقوق بشر و بشردوستی باید آمریکاییها را نگران کند. اگر بخواهیم کلیشهای بگوییم، اگر کشورشان واقعا میخواهد کاری انجام دهد فقط نباید به حرف زدن اکتفا کند.
به سخن دیگر، آمریکا در صورتی میتواند قهرمان حقوق بشر باشد که همواره در کردار و رفتار ثابت قدم باشد.
آمریکا همان کشوری است که فورا رقبای خود را به خاطر نقض فرضی حقوق بشر محکوم میکند، اما به ندرت می پرسد، اصلا آیا قطب نمای اخلاقی خود را در جهت صحیح قرار داده یا خیر.
فاجعهای که به دنبال ادعاهای مصیبت بار و پوچ درباره تسلیحات کشتار جمعی در غراق به وجود آمد به خاطر آورید. حال، تصویری را در نظر بگیرید که با تلاشهای واقعی برای ایجاد آتش بس در غزه، راهها را مسدود میکند.
آمریکا پیش از آنکه خواستههایش برای حقوق بشر جدی گرفته شود، باید عملکرد بهتری داشته باشد.