المپیک صلح

دکتر مهراب رجبی؛ محقق،ـ پژوهشگرـ رییس بنیاد البرزشناسی

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد، فرصت درویشان است

بعد از انتشار دو یاد داشت با عنوان “جاینام شناسی و صلح” و ایراد چند سخنرانی در ارتباط با صلح و لزوم تلاش در تحقق آن و به ویژه بعد از انتشار؛

“بیانیه صلح”
که خوشبختانه همه این اقدامات -اولیه و البته ناچیز- با استقبال و حمایت جوامع مختلف مواجه شد، اینک در ادامه آن حرکتها، طرح پیشنهادی تکمیلی با عنوان؛ “المپیک صلح” تقدیم می شود.

المپیک صلح طرحی است جهانی برای گردهم آیی انسانها؛ رهبران، اندیشمندان، خردمندان، هنرمندان، جوانان و همه مردم با هم، برای تحقق یک هدف مشترک؛ گفتگو، همدلی، هم افزایی، همنوایی، اجتناب از خشونت، رهایی از نفرت و رسیدن به صلح.

 

تلاشی برای گرد هم آمدن اندیشه ها، ملت‌ها و نسلها

بازیهای المپیک از حدود ۷۵۰ سال قبل از میلاد مسیح در یونان، با ادای احترام به زئوس خدای خدایان، در دشت منتهی به کوه المپیا و بعد از خلوت و خلسه و راز و نیاز پادشاه آتن در معبد دلفی و کسب اجازه و همچنین با اشاره یک پیر معنوی (شاید هم خیالی) آِغاز شد؛

دید شخصی فاضلی پر مایه ای
آفتابی در میان سایه ای
می رسید از دور مانند هلال
نیست بود و هست بر شکل خیال.

بعد از چند دهه درگیری و کشمکش و جنگ و خونریزی بین شهرها و گروه‌های مختلف یونان و همچنین کشمکش یونانیها و رومیها که هیچ نتیجه ای به جز از بین رفتن توش و توان طرفین و نابودی همه چیز نداشت، سرانجام طرفهای درگیر خسته از جنگ که همه چیز خود را از دست داده بودند. تصمیم به ترک مخاصمه و بر قراری آتش بس از طریق نشست و گفتگو گرفتند.

این رویداد در حقیقت یک جشن -جشن دوستی- بود. جشن رهایی، جشن نجات، جشن ورود به دنیایی به دور از خشونت، جشن صلح.
جشنی که با یک مسابقه ساده “دو و پیاده روی” همراه بود.
مکان برگزاری المپیک بسیار قابل تامل است. مکانی قابل احترام در یونان کهن و در منطقه بسیار مهم مدیترانه.

شاید این اظهارات قدری به خیال می زند! اما مگر خیال پردازی -با هدف رسیدن به صلح- اشکالی دارد؟ به قول مولانا؛

نیست وش باشد خیال اندر روان
تو جهانی بر خیالی بین روان
از خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان.

مدیترانه -میانه زمین- است این واژه میانه، اعتدال را هم تداعی می کند. در حقیقت علاوه بر ماده، معنی را نیز نمایندگی می کند؛ احتراز از هر گونه افراط و تفریط و انتخاب راه وسط.

عتدال، میانه روی و میانجی گری…!؟

مدیترانه منطقه بسیار پر اهمیتی می باشد. به نوعی گرانیکای عالم و حلقه اتصال جهان است.

سه قاره مهم جهان؛ آسیا، اروپا و افریقا در اینجا گرد هم می آیند. آن دو قاره دیگر یعنی آمریکا و اقیانوسیه هم از طرق مختلف (برای مثال از طریق اسپانیا و پرتقال و کشورهای اسپانیایی و پرتقالی زبان) به این منطقه متصل هستند.

ادیان بزرگ الهی؛ مسیحیت، اسلام و یهود همچنین، خاورمیانه، اتحادیه اروپا، شمال آفریقا، تا حدودی قفقاز، اوراسیا، بالکان، بقایایی عثمانی و حتی فرهنگ و تمدن ایران از طریق رد پای هخامنشیان و همچنین از راه دریای سیاه، دریای آزوف، کانالهای دن و ولگا و دریای خزر.

عجیب آنکه در ادبیات و به ویژه در افسانه و اسطوره – مبتنی بر رهایی و صلح و جاودانگی- نیز کشورهای منطقه آداب و اعتقادات نوعا مشابه و گاه مشترک دارند.

آب حیات، سیب نجات، من و سلوی- منو و منا- خرگوش ماه، امبروزیا، پرندگان حامل غذا، سیمرغ، داروی زندگی، خضر، الیاس، یوسف، موسی و… از آن جمله می باشند.

این باورها عموما به نژاد، زبان و دین، چندان ارتباطی ندارد بلکه بر؛
“میراث مشترک انسانها” تاکید دارد و این کیمیایی است که جهان و بشریت برای رسیدن به صلح پایدار، نیازمند آن است.

میراث مشترک انسانها، موقعیت یا ثروتی برای رقابت نیست بلکه ارث و امانتی است برای تقویت صلح و بر پایی عدالت.

جشن المپیا با حمل مشعل شروع می شد با این معنای کنایی که آتش را از طریق منجنیق به خوابگاه مردم و گهواره کودکان نیندازید بلکه آن را به طریق روشنایی و وسیله خردمندی و راهنمای مسیر و نجات از تاریکی‌ها، به دست بگیرید…!؟

به بیان دیگر، بیاییم شعله جنگ را خاموش و مشعل صلح را بر افروزیم.

بیاییم دود جنگ را به نور صلح تبدیل کنیم.

نزدیک به پنجاه کشور، عضو اتحادیه کشورهای مدیترانه هستند با دهها سازمان و اتحادیه فرعی.

اینجا به راستی قلب زمین و قبله عالم است. جنگ روسیه و اکراین و به ویژه درگیری‌های طولانی اعراب و اسرائیل در همین حوَضه/حوزه روی داده است.

دریای مدیترانه خود دارای دهها سکونتگاه شامل دریا و دریاچه و همین تعداد جزیره و خور و خلیج و آبراه است.

به لحاظ ژئوپلیتک اینجا یکی از مهمترین نقاط جهان است؛ جبل الطارق، سوئز، حتی باب المندب، دهها جزیره استراتژیک و چندین تمدن کهن؛ روم، یونان، مصر و فنیقیه.

اینجا “دل عالم” است و ما باید از اینجا صلح را به “قلب انسانها” بکشانیم.

اینجا یکی از تاثیر گذارترین کانونهای تحولات جهان است بخش عمده ای از تجارت جهانی و همچنین مهاجرتهای گسترده در این منطقه از جهان صورت می گیرد.

با وجود تنوع و تکثر اما تساهل، تفاهم، رواداری، رفاقت، تفاهم و تشریک مساعی در این اتحادیه نسبت به سازمان ملل، تقریبا بیشتر و تصمیمها،صمیمانه تر به نتیجه می رسد.

آری پادشاه آتن -با اشاره و هدایت پیر طریق- دریافت که برای کنترل صلح و پیشگیری از جنگ، خوب است هر چهار سال یکبار، اقدام به برپایی این گردهمایی کند.

در طول تاریخ، برگزاری مسابقات المپیک -صرفنظر از چند رویداد ناگوار- نسبتا در راه ایجاد تفاهم و رفع سوء ظن موفق بود. اینجا نه تنها به پرچم کشورهای متخاصم توهین نمی شد و این نمادهای قابل احترام به آتش کشیده نمی شد، بلکه پرچم ها برافراخته و با موسیقی و سرود و احترام، گرامی داشته می شد…

این موقعیت، نتیجه معجزه مسابقه و کارکرد رقابت سالم و نتیجه دیپلماسی ورزش بود.

در طول سده ها، نشست، گردهم آیی، رقابت و مسابقات المپیک رفته رفته به بوته فراموشی سپرده شد تا اینکه “پیر دو کوبرتن” در پایان قرن نوزدهم اقدام به احیای دوباره آن کرد.

اینک به نظر می رسد با قدری همت و همکاری، مدیترانه -قلب جهان- می تواند از طریق برگزاری “المپیک صلح” و چند و چندین برنامه جانبی و تکمیلی به کانون صلح جهان تبدیل شود.

از اینجا می توان چراغ صلح را روشن و مشعل صلح را بر افروخت و به حرکت در آورد.

شرکت کنندگان در المپیک‌ صلح می توانند رهبران جهان، ریش سفیدان و معتمدین عالم، نمایندگان واقعی مردم، ثروتمندان، بازرگانان، اقتصاددانان، اندیشمندان، اتحادیه ها، تشکلها، فعالان صلح، نمایندگان دانش آموزان و دانشجویان، ورزشکاران، سازمانهای مردم نهاد، علاقمندان به محیط زیست، هنرمندان (موسیقدانان، شاعران، فلاسفه و نویسندگان)، سینماگران، موسیقدانان، نویسندگان و بسیاری از اقشار دیگر باشند.

شرکت کنندگان می توانند حتی دقایقی از یک روز را به نشانه همان المپیک اولین، به صورت نمادین اقدام به یک راهپیمایی -و حتی دویدن- کنند!

و قبل یا بعد از این برنامه، لحظاتی را؛ خلوت گزیده بنشینند، بیندیشند و تمرکز کنند. در این لحظات و در این تامل و تمرکز، در عالم معنی سیر کرده فارغ از شغل و سمت خود در این دنیا، به جهان معنی – عالم لایتناهی- سفر کرده و به آخرت و جهان پس از مرگ فکر کنند. در این مراقبه به هویت کیهانی خود تمرکز کرده و آنگاه از آسمان – سفر ملکوتی- آرام آرام به زمین بازگردند و در برنامه های خود تجدید نظر کرده بنای دشمنی و خصومت های احتمالی را یکسو نهاده به سوی همکاری و همیاری و نجات و صلح پایدار حرکت کنند.

در حین انجام مراسم می توان دهها برنامه آموزشی و اقدامات اجتماعی دیگر، از جمله مراسم تفنگ سوزی نمادین توسط روسای کشورها را به اجرا در آورد.

مراسم و برنامه هایی همچون؛

آموزش و فرهنگ سازی، گفتگو و تبادل نظر میان فرهنگی و بین دینی، تلاش چشمگیر برای رفع هر گونه تبعیض و نابرابری و فقر -همزمان تلاش مستمر برای تقویت آموزش، بهداشت و اشتغال- و همچنین دفع ریشه های سوء تفاهم، شناسائی کانونهای بحران (مناطقی که زمینه بروز در گیری را دارند)، تجدید نظر در اصول قوانین مرتبط با مسائل اجتماعی و معاهدات بین المللی در جهت تقویت ساختارهای حقوقی، تقویت همکاریهای همه جانبه در زمینه توسعه پایدار، تقویت دیپلماسی غیر رسمی، دیپلماسی جوامع محلی و مشارکت مدنی، تلاش برای وابسته کردن بیشتر جوامع و کشورها با یکدیگر (تا از طریق وابستگی، کمتر به فکر جنگ بوده و توان خود را صرف تکمیل یکدیگر و گسترش همکاریها کنند)، نمایش فیلمها، اجرای برنامه های موسیقی و رونمایی از کتابهایی که در آنها مسئولیت پذیری، همدلی، عدالت، مقابله با نفرت پراکنی، تساهل و رواداری، لطافت روح، اخلاق و عشق مورد تاکید قرار گرفته است را می توان به اجرا در آورد.

در این المپیک با همه توان می بایست فرد و جامعه – افراد، جوامع کوچک و بزرگ، دولت‌ها و سازمانهای بین المللی- مشارکت داشته و همه با هم تلاش‌هایی را در جهت عدالت، رفاه و توسعه پایدار پی افکند.
نهادهایی وابسته به المپیک صلح و دبیرخانه های متعدد و مرتبط با این نشست برای پیگیری‌های مدام و گرم نگاه داشتن تصمیمات در کشورهای مختلف می توان تاسیس کرد. دبیرخانه هایی که به ویژه از طریق فضای مجازی، در سال‌های ما بین برگزاری المپیک، وظیفه پایش مصوبات را برعهده داشته و تنور گفتگوها و مکالمات و معجزه ارتباطات را گرم نگاه دارند.

به اقشار مختلف شرکت کننده – از رهبران کشورها تا افراد و نهادها- هر کدام که تلاشهای موثر و دستاوردهای مثبتی- همچون کنترل تسلیحات و توسعه امنیت جمعی و رفع فقر و ایجاد صمیمیت و سازش داشته اند- مدال “المپیک صلح” اهدا شود.

با هزاران آرزو و با امید به آینده ای سراسر صلح و ثبات و آشتی و رواداری و خویشتن داری و خیرخواهی و احترام و عشق و همچنین با ایمان به مشارکت و کمک همگان، این کمپین را اعلام و امیدوارانه در انتظار همراهی و همدلی همگان هستم؛

دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا